به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، خانوادههای معترض ۱۰ خدمه مفقودشده نفتکش سانچی، کماکان مُصر هستند که بدانند در این حادثه چه اتفاقی رخ داده است. در این زمینه هنوز هم اختلافاتی بین اظهارات مسئولان شرکت ملی نفتکش و مسئولان سازمان بنادر و دریانوردی و دیگر مسئولان دولتی و مجلس با خانوادههای معترض وجود دارد. این خانوادهها مصرانه در جستوجوی نتیجه هستند و میخواهند زندهبودن یا فوتشدن خدمه را با دلیل و مدرک بپذیرند. این اصرار البته از شبهاتی نشئت میگیرد که در این پرونده در حال رخدادن است. پیگیری این ماجرا در دادسرای امور بینالملل ایران در کنار شکایت آنها به دادگاه فدرال آمریکا و سازمان دریانوردی جهانی (IMO)، سبب شد تا جزئیات بیشتری در مورد این سانحه را از ابراهیم شیرانی، یکی از وکلای ۱۰ خانواده معترض خدمه مفقودشده نفتکش سانچی جویا شویم. او در این گفتوگو به این شبهات اشاره کرده و میگوید علت این حجم از پنهانکاری در این پرونده از سوی مسئولان مشخص نیست. او حتی مطرح میکند که شرکت ملی نفتکش حاضر نشده DNA دو پیکر پیداشده روی عرشه را به خانوادهها تحویل دهد و میگوید این اتفاق سبب شده در مورد واقعیبودن ادعای مرگ این دو خدمه و همینطور با فرض رخداد، هویت معین اعلامشده از سوی دولت، زیر سؤال برود. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در صوتی که از جعبه سیاه نفتکش سانچی در فضای مجازی منتشر شده و در دسترس عموم قرار گرفته، صدای کاپیتان و افسر سوم به وضوح شنیده میشود. این صوت نشان میدهد که کاپیتان با تأکید بر اینکه لایفبوتها را به آب بیندازید و در ادامه آن با ذکر مداوم واژه «برو، برو» تلاش میکرد تا خدمه را از نفتکش خارج کند. البته این دستور خروج کاپیتان در نشست خبری از سوی کاپیتان نوذری به طور کل رد شد. در بررسی این بخش از جعبه سیاه به چه نتیجهای رسیدهاید؟
در صوت استخراجی از جعبه سیاه به نظر میرسد که بخشی از صوت حذف شده و در صوتی که تقریبا کاملتر و مستندات آن موجود است، کاپیتان اعلام میکند لایفبوتها را به آب بیندازید که عکس آن مکالمه و صوت موجود است. این موضوع که جعبه سیاه ضربه خورده است و همین مقدار صوت را ضبط کرده به نظر خلاف واقع میرسد، زیرا ساختار جعبه سیاه به این صورت است که در شرایط سخت نیز از بین نرود و ضمنا جعبه سیاه کشتی کریستال نیز اطلاعاتش در دسترس قرار نگرفته و ادعا شده است که روی آن دوباره ضبط صورت گرفته که خلاف واقع است و حتی در صورت صحت با استفاده از ابزارهای پیشرفته امکان ریکاوری آن وجود دارد. این حجم از کتمان، ابهامات را دوچندان میکند.
شرکت نفتکش مدعی است که کارشناسان قَدری در این شرکت هستند که از نظر گریدبندی در سطوح بالایی قرار دارند و معتقدند که در سانچی انفجار رخ داده و محال است کسی زنده مانده باشد. آنها همچنین میگویند کارشناسانی که خانوادهها از آنها کمک گرفتهاند دانش کافی ندارند. نظر شما چیست؟
استفاده از کارشناس و سایر تحقیقات حق خانوادههای خدمه سانچی است و درصورتیکه کارشناسان اعلام نظر میکنند، باید نظرات کارشناس با مستندات و دلایل قوی و متقن به عموم یا حداقل خانوادهها اعلام شود و صرف اینکه کارشناس اعلام انفجار کرده است و ادعایی مطرح شود، نمیتواند دلیل قانعکنندهای باشد. در ماده ۲۶۰ از قانون آیین دادرسی مدنی، حق اعتراض به نظر کارشناس وجود دارد. در ضمن کارشناسان شرکت ملی نفتکش که دارای گریدبندی بالا هستند، در صورت اظهارنظر و مخالفت خانوادهها میتوانند با کارشناسان همسطح خود و معرفیشده از سوی خانوادهها مناظره و بحث داشته و به نتیجه مطلوب برسند.
چرا این موضوع در دادگاه فدرال آمریکا پیگیری شد و به نهادی مانند IMO که اکنون شکایت نیز به آنجا برده شده اکتفا نشد؟ در کل دادگاه فدرال آمریکا چقدر صلاحیت حقوقی برای رسیدگی به این پرونده را دارد؟
صلاحیت IMO با صلاحیت دادگاه فدرال متفاوت است. IMO صلاحیت رسیدگی به دعوی بین کشورها را دارد که دعوای ایران و چین در صلاحیت این دادگاه است، اما دادگاه فدرال آمریکا، صلاحیت طرح دعوای اشخاص علیه اشخاص را میتواند مورد بررسی قرار دهد که مستند آن این دو قانون است: قانون اول؛ (Alien tort claim Act) (قانون ادعا در مورد مخاصمات بیگانه) جزء نخستین قوانین آمریکاست که از سوی توماس جفرسون، رئیسجمهور پیشین و از بنیانگذاران ایالات متحده امضا شده و اجازه میدهد اتفاقاتی که در آبهای بینالمللی رخ میدهد و موجب نقض قوانین بینالمللی میشود، در نظام حقوقی فدرال آمریکا طرح و بررسی شود. قانون دوم (torture victim protectin Act) (قانون محافظت از قربانیان شکنجه) مربوط به آن دسته از دعاوی است که ادعای نقض حقوق بشر دارد. در این پرونده آدمربایی و پنهانکاری درباره واقعیت، مصادیقی برای استفاده از این قانون و طرح دعواست، پس مبنای حقوقی طرح این شکایت درست است.
در پیگیریها در دادستانی امور بینالملل، دادگاه به چه نتایجی رسیده است؟
در مرحله جمعآوری اسناد و مستندات و در مرحله تحقیقات هستند که جزئیات آن فعلا امکان اطلاعرسانی ندارد.
چه ادلهای برای اثبات زندهبودن خدمه وجود دارد؟
مطابق قوانین داخلی و بینالمللی باید بگوییم چه ادلهای مبنیبر فوت وجود دارد. مطابق اصل استصحاب، افراد، زنده هستند مگر فوتشان اثبات شود. درواقع اصل بر زندهبودن افراد است، مگر خلاف آن ثابت شود و شرکت ملی نفتکش در صورت داشتن دلیل باید این ادعا را ثابت کند، نهاینکه در همان ساعات اولیه فوت خدمه را اعلام کند. دوم، هیچکدام از مقررات قانونی درخصوص صدور موت فرضی رعایت نشده است. مواد ۱۰۱۱ تا ۱۰۳۰ از قانون مدنی به این موضوع پرداخته است، خصوصا ماده ۱۰۲۱ از همین قانون، مواعدی (وعدهها) را برای صدور حکم موت فرضی مقرر کرده است.
فرضیهای که در مورد این رخداد وجود دارد، چیست؟
اول، شواهدی همچون حرکت زودتر از موعد و پیش از برنامه (چهار روز) کشتی کریستال و این امر که این کشتی با توجه به قوانین باید به علت کوچکتربودن از کشتی سانچی، مانور را انجام و مسیر خود را در صورت وجود خطر تغییر میداد و اینکه خدمه کریستال به هشدارهای ALDIS از طرف کشتی سانچی توجه نکردهاند و این موضوع که در مسیر حرکت خود اقدام به مانور آتش کردهاند، عمدیبودن برخورد را قوت میبخشد. دوم، با توجه به تماسهای صورتگرفته از شرق آسیا و تماسهای مشکوک دیگر این فرضیه که آدمربایی نیز صورت گرفته است وجود دارد؛ همچنین ادعای مطرحشده مبنی بر اینکه در زمان اتفاق، کشتی دیگری نیز وجود داشته که در اسناد و مدارک حرفی از آن زده نشده است هم شبهههایی را مطرح میکند.
از نظر شما در کدام بخشها از سوی دستگاههای متولی اطلاعات دقیق ارائه نشده و شاید بخشی از واقعیت بیان نشده است؟
در مواردی همانند عدم انتشار یا در دسترس قراردادن اطلاعات فوت مرحوم آروی و دو جسد دیگر که بهصورت کامل انجام نشده یا در صورت انجام، گزارش به افراد ذینفع یا وکلا داده نشده است. همینطور عدم پیگیری از اپراتورها و عدم استفاده از سایر امکانات داخلی و خارجی در این زمینه و در صورت وجود دلایل دیگر، عدم انتشار آنها. همچنین عدم انتشار گزارشهای جلسات بین کشورها برای خانوادهها نیز یکی از نکات مبهم در این زمینه است. در اصل میتوان گفت پنهانکاری در کل پرونده وجود دارد.
علت این پنهانکاری چیست؟
این سؤالی است که نه تنها اینجانب و خانوادههای خدمه از شرکت ملی نفتکش داریم بلکه تمامی مردم نگران از وضعیت این عزیزان این سؤال را دارند که علت این پنهانکاریها چیست؟
خانوادههای شاکی مدعی هستند اگر انفجار اولیه تمام خدمه سانچی را پودر کرده است، انفجار حاصل از جداشدن دو کشتی از هم نیز باید به همان میزان کشنده باشد؛ چرا کسی که کشتی کریستال را به عقب هدایت میکرده هیچ آسیبی ندیده است؟ این پرسش در حالی مطرح میشود که عکسها و فیلمهای موجود از دو خدمه روی عرشه، نشان میدهد که به جد آسیب دیدهاند و بخشهایی از بدن آنها جدا شده است. چه اتفاقی افتاده؟
با توجه به نقطه تصادم، آتش به خدمه کشتی کریستال نزدیکتر بوده است و اگر خدمه کریستال بر اثر انتشار گازهای سمی و موج انفجار کشته نشدهاند و فرصت خروج داشتهاند؛ خدمه سانچی هم قاعدتا این فرصت را داشتهاند. بدنه دو کشتی نزدیک به چهار ساعت با هم درگیر بوده و با برگشت خدمه و عقبکشیدن کشتی کریستال انفجار اصلی رخ داده و در این مدت امکان خروج وجود داشته است.
در گزارش ۱۸۱صفحهای که سازمان بنادر تهیه کرده و به چهار کشور ارائه کرده، در صفحه هفت مفقودی خدمه به کشورهای چهارجانبه گزارش شده است. اعلام مفقودی با اعلام فوت از منظر حقوقی چه تفاوتی دارد؟
ماده ۱۰۱۱ قانون مدنی تعریف غایب مفقودالاثر را بیان کرده است. صرف مفقودشدن افراد به معنای فوت آنها نیست. باید تمام تلاشها در جهت پیداشدن فردی که مفقود شده است صورت گیرد، برای اعلام فوت افراد مفقود با توجه به ماده ۱۰۱۹ و ۱۰۲۰ قانون مدنی مواعدی (وعدهها) که اعلام شده است باید رعایت شود، اما حکم موت افراد در صورتی صادر میشود که شرایط و اصول قانونی رعایت شده و در این زمینه، رعایت ماده ۱۰۲۰ و ۱۰۲۳ از قانون مدنی و رعایت تشریفات قانونی لازم است. هر فرد غایبی را فوتشده نمیدانیم.
چرا تا این اندازه تکیه بر نظریه کارشناسی صورت میگیرد؟
این اتفاق واقعا جای سؤال دارد. در پاسخ به پرسش شما باید به چند نکته توجه داشت. الف) در قانون نظر کارشناس طریقیت دارد نه موضوعیت و قطعیت یعنی امکان نقض آن وجود دارد و با آن حکم صادر نمیکنند، این در حالی است که کارشناسان یکطرفه و ذینفع انتخاب شدهاند. ب) نظریه کارشناسی مکمل اسناد و دلایل و مستندات و همچنین علم قاضی جهت روشنشدن موضوع است. ج) اظهارنظر کارشناسی هیچگاه بر اصل صددرصدی وقوع یک اتفاق نیست؛ چراکه کارشناسان هم در اظهارنظر خود دچار اشتباه خواهند شد. د) با وجود تحقیقات ۲۴ماهه انجامشده بر فرض محال اگر خدمه سانچی فوت شده باشند، با توجه به این اوضاع و احوال که سند و جسدی پیدا نشده، باید نتیجه بگیریم شرکت ملی نفتکش چیزهای بیشتری میداند و نمیگوید.
خانوادههای معترض مدعی هستند که DNA خدمهای که شرکت ملی نفتکش مدعی است روی عرشه سوختهاند، به آنها داده نشده است. آیا این ادعا صحت دارد و اگر دارد از منظر حقوقی چگونه قابل بررسی است؟
بله گزارشی در این زمینه داده نشده و همانگونه که ذکر شد مطابق با ماده ۲۶۰ از قانون آیین دادرسی مدنی باید نظر کارشناس به طرفین ابلاغ شود، اما این امر صورت نگرفته و مشخص نیست آن دو جسد متعلق به چه افرادی بوده است. همانگونه که قبلا بیان شده است باید هویت آنها مشخص شود تا معلوم شود که آیا پروتکل خروج خدمه رعایت شده است یا خیر که در صورت رعایت این پروتکل و دستور خروج به بقیه توسط کاپیتان، زندهبودن خدمه قوت بیشتری مییابد.
فکر میکنید چرا حاضر به همکاری با آنها نیستند؟
با توجه به اینکه در تاریخ ۲۴/۱۰/۱۳۹۶ بدون رعایت ضوابط قانونی خدمه را فوتشده اعلام کردهاند، اکنون حاضر به قبول چیز دیگری نیستند و همچنان بر موضع اولیه خود پافشاری میکنند و البته محدودیتهای بینالمللی و عدم همکاری سایر کشورها باعث شده اقدامات محدود شود. /شرق