به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، و اما لایه سوم در برخی از قتل ها شاید از خود قتل جنجالی تر و حساس تر باشد مانند قتل لاله سحرخیزان توسط شهلا جاهد که زن دوم و پنهان ناصرمحمدخانی بود و این جنایت را به یکی از پرحاشیه ترین قتل های تاریخ ایران تبدیل کرد به گونه ای که تلاش فوتبالیست های مشهور، دستگاه قضایی و پلیس برای کاهش فضای رسانه ای در این پرونده قتل هم به بن بست خورد و حالا با گذشت نزدیک به ۱۷ سال هنوز هم چنین قتلی سر زبان هاست.
و اما اصل مطلب بر می گردد به قتل میترا استاد همان زن مطلقه جوانی که اردیبهشت ماه سال گذشته جنجال ساز شده بود و یک معما را در ذهن سیاستمداران و مردم به چالش کشیده بود.
میترا استاد اسم آشنایی برای اهالی رسانه بود چرا که در زمان شهرداری یکی از مهمترین شخصیت های سیاسی بعد از انقلاب ردپای این زن در دفتر شهردار تهران دیده شده و بارها توانسته بود واسطه ای برای رانت های شهری شود و همه می دانستند او نزد محمد علی نجفی با نفوذترین است و حالا بعد از استعفای نجفی از پست شهرداری تهران که هنوز اما و اگرهای زیادی در آن بی پاسخ مانده است آنها سرسفره عقد نشستند و عکس هایشان مرتب در فضای مجازی دست به دست شد به گونه ای که همقطاران نجفی هم باور نداشتند مرد باوقاری مانند او به عروسکی تبدیل شده که میترا استاد عروسک گردان آن است.
بی شک چنین قتلی نه تنها در تاریخ ایران شاید اغراق نشود در جهان هم سابقه نداشته است چرا که بعد از انقلاب ایران تنها یک قتل توسط شخصیتی سیاسی سراغ داریم و آن هم جلال الدین فارسی بود که مردی روستایی را با شلیک گلوله کشت درحالیکه شاید چند ماه قبل از آن نامزد ریاست جمهوری بود و پس از جنجال این جنایت بود که از صفحه سیاست هم محو شد .
نجفی همسر دومش را به قتل رساند همین شوکه کننده است و شکی نیست در صدر اخبار قرار بگیرد و روزها و ماه ها حتی سال ها تحت بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
در چنین فضایی بهت آور خبرنگاران وارد میدان شدند ساعات و روزهای نخست هیچ مانعی وجود نداشت و البته مانند خیلی از پرونده های قتل که روند تهیه خبر معمولی و عادی بود تا اینکه انتقادات شروع شد ابتدا خبرنگاران هدف توهین آقازاده ای قرار گرفتند و بعد فضای خبری بسته شد.
متاسفانه دستگاه قضایی هم سوار بر موج منتقدین فرصت طلب شد که با تاختن به احترامی که پلیس به نجفی نه در مقام وزیر بلکه با اتهام قتل گذاشته بود شروع به تخریب و حاشیه سازی کردند غافل از اینکه ماموران پلیس به همه متهمان و قاتلانی که اعتراف کرده اند نه تنها چایی بلکه سیگار هم می دهند.
بخاطر دارم شهلا جاهد فردای روز اعترافش برخلاف همیشه که با سختگیری پلیس مواجه بود اجازه پیدا کرد با خانواده اش ملاقات کرده و بهترین لباس و آرایش را هم داشته باشد.
و اما در مورد نجفی باید با حذف دیدگاه حزبی بپذیریم شخصیتی دارد که ناخودآگاه احترام درپی می آورد و روز نخست هم ایشان کاملا اعتراف داشته و نباید فراموش کنیم که خیلی از ماموران پلیس حتی خبرنگارن و قضات وقتی پشت نیمکت مدرسه نشسته بودند نجفی وزیر آموزش و پرورش بود.
بالاخره در کمتر از ۴۸ ساعت فضای خبری بسته شد و این درحالی بود که ساعتی نبود پرونده این قتل درگیر حاشیه نشود و چون خبرنگاران با بن بست های زیادی مواجه می شدند بر موج شایعه و حاشیه سوار شدند و این همانی بود که شاید خیلی ها از آن سود می بردند چرا که واقعیت ها در پس این فضای هرج و مرج خبری پنهان می ماندند.
شتابزدگی در روند پیگیری های اولیه در دادسرا که کم نظیر بود و صدور کیفرخواست در کمتر از دو هفته می توانست و می تواند پشت پرده هایی داشته باشد چرا که از روز نخست قتل جزییاتی از شخصیت میترا استاد و منتسب کردن واژه پرستو به این زن نه تایید شد و نه تکذیب رسمی شد حتی افرادی پیدا شدند و نزد پلیس و بازپرس رفتند تا خود را از قربانیان قدیمی بازی های میترا استاد معرفی کنند اما در روند تحقیقات نه تنها جدی گرفته نشدند بلکه تصور شد آنها اجیر شده اند تا روند تحقیقات را به کج راهه بکشانند.
حالا کیفرخواست صادر شده و پرونده با ابهامات زیادی و بدون موشکافی متناسب با حساسیت چنین قتلی برای محاکمه نجفی به دادگاه کیفری ارجاع داده شده است.
مقامات قضایی بعد از این کیفرخواست عجولانه وقتی دربرابر شوک جامعه خبری و مردم قرار گرفتند با اعلام اینکه نجفی اقرار داشته و همه روند قضایی انجام شده و برای دوری از اطاله دادرسی کیفرخواست صادر شده است این شتابزدگی را توجیه کرده اند اما آنها برخی از مهمترین پازل های یک پرونده جنایی را به عمد یا به سهو از قلم انداخته اند که می تواند جای تامل و پیگیری بیشتری داشته باشد.
با توجه به تجربیاتی که در طول نزدیک به ۲۴ سال فعالیت در زمینه اخبار و گزارشات مستند از پرونده های قتل داشته ام این شتابزدگی را در روند قضایی تاثیرگذار و منفی می دانم که البته بی دلیل نیستند :
۱- اگر بپذیریم که نجفی قاتل میترا استاد است و شکی هم نداشته باشیم اما باید مانند دیگر پرونده های قتل فرضیه هایی مبنی براینکه شاید نجفی بخاطر دلایل شخصی قتل میترا استاد را به گردن گرفته و می شود تصور کرد قتل زیر سر شخص دیگری بوده است بررسی می شد که زمان بیشتری نیاز داشت که البته بارها در پرونده های قتل شاهد چنین قاتلانی بودیم پدری که بخاطر پسر قتل را به گردن گرفت ، مادری که بخاطر دخترش و …
۲- دربیشتر قتل ها آن هم خانوادگی و آن هم در حساسیت کمتری نسبت به قتل میترا استاد شاهد بوده ایم که قاتل در روزهای نخست با در نظر گرفتن شخصیت همسرش یا حتی خودش و بچه هایش انگیزه واقعی خود از قتل را به دروغ داستانسرایی کرده است و این مرور زمان و برگزاری بارها جلسه بازپرسی است که انگیزه اصلی نزد بازپرس فاش شده است و گاهی روند پرونده را به سمت رهایی قاتل از مجازات قصاص پیش برده است و با این روند همیشگی به نظر می رسد باید چنین فرصتی در اختیار نجفی هم قرار می گرفت چه بسا اینکه نتیجه تغییری نمی کرد.
۳- بی شک به جز آزمایشات سم شناسی در پزشکی قانونی که نتیجه اش سریع اعلام می شود آزمایشات آسیب شناسی جسد و حتی متهم به قتل که یکی از مهمترین مدارک پرونده است نیاز به زمانی گاها ۳ ماهه دارد و نتیجه گیری در عرض دو هفته یک رکورد عجیب است.
۴- برگزاری کمیسیون پزشکی در روزهای نخست قتل از متهم به جنایت بسیار نادر بوده و با توجه به شرایط خاص متهم از لحاظ روحی و روانی بویژه پنهان کاری های روزهای نخست بی شک پر از خطا و اشتباه بوده است و در بیشتر پرونده ها بویژه در این سطح سعی می شود بارها چنین جلساتی برگزار شود تا نتیجه مستدل و دقیق کمیسیون پزشکی قانونی در اختیار پرونده قرار گیرد که در این پرونده شاهد آن نبوده ایم.
۵- در پرونده های قتل همزمان با تحقیق درباره قاتل درباره مقتول و شخصیت او هم بررسی های گسترده ای صورت می گیرد و همه ادعاهای متهم به قتل حتی اگر خودش هم تکذیب کرده باشد مدقانه بررسی می شود و همین زمان بازپرسی را طولانی تر می کند اما درباره قتل میترا استاد نه تنها شاهد چنین اقداماتی نبودیم بلکه سعی شد با باورپذیری عجیبی هرچه نجفی آشفته در روزهای ابتدایی قتل اعتراف کرد را سند قرار دهند و هرچه را در نامه هایش که در صحنه قتل و در خانه دخترش نوشته بود و بعد آنها را بعد از بازداشت تکذیب کرد بپذیرند و نیازی به تحقیق درباره آنها نبینند که خود جای تامل دارد.
۶- در پرونده های قتل همیشه سعی می شود روند قضایی از همان مرحله بازپرسی به کندی پیش رود تا خانواده مقتول با مرور زمان آرام گیرند و خانواده متهم به قتل بتوانند رضایت بگیرند که در پرونده قتل نجفی متاسفانه این روند فدای رفتار عجولانه ناشی از حاشیه ها شد و حالا باید دید قضات دادگاه کیفری که از قویترین قضات به حساب می آیند نیز شتابزده عمل خواهند کرد یا نه ! /رکنا