به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، رسانه نزدیک به دولت در گزارشی دست اول و جدید نوشت کرباسچی از چه سخن میگوید و پیش از او دیگرانی از جمله سید محمد موسوی خوئینی ها، چه نصیحتی به نجفی داشتند؟ چرا نجفی آنها را نشنید و چرا حزب اتحاد تلاش کرد نجفی را میان دستان خود بگیرد تا جایی که توجهی به توصیهی موسوی خوئینیها نداشته باشد؟
پس از قتل خانم میترا استاد، همسر دوم محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران، به دست همسرش و با شلیک ۵ گلوله، گمانه زنیهای مختلفی در این باره صورت گرفت که چرا محمدعلی نجفی چهره تکنوکرات ایرانی که همواره در طول ۴۰ سال گذشته چهرهی موقر و حتی کاریزماتیکی از خود نشان میداد، دست به چنین رفتاری زده است. میان خبرهای متفاوتی که منتشر میشد، غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی ایران اولین و جنجالیترین تحلیل را ارائه کرد. او نوشت: «ماهیت تأسف بار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکّر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.» توئیت او با بازتابهای بسیاری روبه رو شد و عمدتا از سوی نیروهای حزب اتحادمورد انتقاد قرار گرفت.
حمیدرضا جلایی پور گفته است که دو سال پیش نه او و نه حزب اتحاد هیچ خبری از رابطهی میترا استاد و نجفی نداشتند. برای بررسی این ماجرا و این که بدانیم ماجرا چیست، کمی به عقب برگردیم. به دو سال پیش. ببینیم چه کسانی خبر داشتند و چه میدانستند و چه کسانی همان زمان تلاش میکردند حواشی نجفی را نادیده بگیرند و پرده پوشی کنند.
موسوی خوئینیها به نجفی چه گفت؟
کرباسچی از چه سخن میگوید و پیش از او دیگرانی از جمله سید محمد موسوی خوئینی ها، چه نصیحتی به نجفی داشتند؟ چرا نجفی آنها را نشنید و چرا حزب اتحاد تلاش کرد نجفی را میان دستان خود بگیرد تا جایی که توجهی به توصیهی موسوی خوئینیها نداشته باشد؟
با این که عموما برخی از هواداران نجفی و اعضای حزب اتحاد به کرباسچی حمله و از او انتقاد کردند، اما هیچ یک از رسانههای آنان و دیگر روزنامهها به اصل داستان و هشدارهای پیشینی که حزب کارگزاران سازندگی دربارهی نجفی داده بود، توجه نکردند و عموما تلاششان بر این بود هشدارهای کرباسچی و کارگزاران را به انتخاب این یا آن فرد برای شهرداری تهران فروکاهند.
ماجرا از آنجایی آغاز شد که محمدعلی نجفی شهردار تهران شده بود، اما در ادارهی شهر با مشکلاتی روبه رو بود. از یک سو نمیتوانست به دیدار مقامات ارشد کشور برود، چون پذیرای او نبودند، از دیگر سو در برخی از حوادث مثل زلزله شبانه تهران در آذرماه ۹۶ یک مرتبه غیب میشد و بعد شایعاتی راه میافتد که او به کیش رفته است. این درحالی بود که تقریبا فعالیتهای عمرانی شهرداری در کما بود. ضمن این که شهرداری ایدهی جدیدی برای ادارهی شهر تهران نداشت. تیمی که نجفی با خود به شهرداری برده بود بر این اصل استوار شدند که باید پروندههای فساد دورهی قالیباف را مستند و افشا کنند. نیروهای حزب اتحاد این خواسته را نه تنها علنا اعلام میکردند بلکه نجفی را تشویق به این امر میکردند. در همان ایام سید محمد موسوی خوئینی پدر معنوی حزب مشارکت و اتحاد در پیام تبریکی به نجفی او را از این که وارد بحث پیگیری تخلفات پروندهی نجفی شود برحذر داشت.
موسوی خوئینی خطاب به نجفی نوشت: «لطف بفرمایید و برخلاف آنچه در ماههای گذشته در برخی محافل و در بعضی رسانهها رواج داشته است، جنابعالی سنت حسنهای را که درخورِ شأن و شخصیت شماست در پیش بگیرید. در ماههای گذشته، اینجا وآنجا، همۀ سخنها بر سر این بوده است که شهرداری در گذشته چه مشکلاتیبه وجود آورده است و چه گرفتاریهایی را به ارث گذاشته است و… درخواست بنده این است که به جای آنکه، در گزارشهای خود به همشهریان تهرانی، فهرستی از مشکلات به جامانده از گذشته ارائه بفرمایید، به مردم نوید دهید که شهر شما را آبادتر خواهیم کرد، شهر تهران سامان یافتهتر خواهد شد، و مردم را به کارهای مهمی که به خواست خدا انجام خواهید داد امیدوار کنید… بنده… در سالهای گذشته، تهران را هر سال آبادتر از سال قبل دیده ام. سالها پیش، از یکی از دوستان مشترک، که قطعاً جنابعالی هم وی را صاحب نظر در امور شهری تهران بزرگ میدانید، دربارۀ مدیریت آقای قالیباف سؤال کردم. آن دوست محترم از توانایی و مدیریت قابل قبول ایشان یاد کرد.».
اما نجفی این توصیه را به کار نبست. عبدالله رمضان زاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، توصیه موسوی خوئینی را «اخلاقی» خواند که در واقع معنای تلویحی آن این بود که چنین توصیهای لازم الاجرا نیست و این پرسش را مطرح کرد که آیا آقای قالیباف «قول میدهند که طلبکار نشوند؟»
استعفا پس از جشن تولد
رفته رفته امور شهرداری که قفل شد، خبرهای جسته گریختهای میآمد که نجفی حاشیههایی پیدا کرده و نمیتواند به درستی شهر تهران را اداره کند. در همان ایام نجفی جلسهای با مدیران و سردبیران مطبوعات برگزار کرد و خبر داد که تمام شایعاتی که دربارهی او هست بی اساس است و اینکه پروندهای اخلاقی برای او باز کرده اند از اساس دروغ است.
او پیش از این نیز همین مسئله را با اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در میان گذاشته بود و جهانگیری از نجفی دربارهی صحت ماجرای رابطه اش با خانم میترا استاد سؤال کرده بود که ظاهرا نجفی آن رابطه را رد کرده و گفته بود چنین مسالهای وجود ندارد.
بعدتر در محافل خصوصی خبرهای بیشتری از حاشیههای نجفی و خصوصا جشن تولدی که میترا استاد در هتل اسپیناس برای نجفی گرفته بود و هم چنین عکسهای آن منتشر شد. در این میان کرباسچی صراحتا میگفت نجفی باید استعفا بدهد و برود، اما اعضای حزب اتحاد مخالف بودند. آنها از آنجایی که برخی از معاونتهای کلیدی شهرداری را در دست داشتند، نمیخواستند شهردار تغییر کند تا مبادا معاونتها و پستهایی که در اختیار داشتند از بین برود.
استعفای سه باره
اما اتفاقات آنطور که نجفی و حزب اتحاد میخواستند پیش نرفت. نهایتا نیز نجفی استعفا داد و این استعفا را در ماههای بعدی نیز تکرار کرد. او دلیل استعفا را بیماری عنوان کرده بود. واقعیت این بود آقای نجفی سه بار استعفا کرده بود. بار اول که قبل از عید ۹۷ بود و در یک نامه سه صفحهای دلایل خود را تشریح کرده و نامه را به محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران داده بود. بار دوم در ایام عید ۹۷ بود که وقتی دید اعضای شورا مخالف استعفای او هستند، در نامهای یک صفحهای و با تغییر برخی از موارد پیشین استعفا داد و بار سوم نیز اواخر فروردین ۹۷ بود که در یک نامه نیم صفحهای دوباره بر استعفای خود پافشاری کرد. شورای شهر در شرایط خاصی قرار گرفت. از یک سو تلاش میکرد با استعفا مخالفت کند، از دیگر سو نجفی گفته بود که حتی اگر نظر شورا تغییر نکند باز هم استعفا میکند.
نجفی بماند یا برود؟
حزب کارگزاران سازندگی به علت حواشی ایجاد شده پیرامون نجفی معتقد به استعفای نجفی بود. تاکید آنها این بود که ماندن نجفی جز این که به ناکارآمدی اصلاح طلبان لطمه میزند، باعث میشود حواشی به وجودآمده نزد مردم افزون شود و اصلاح طلبان هزینههای سنگینی بدهند. ضمن این که هیچ کس حاضر نبود دربارهی مسائل اصلی نجفی حرف بزند. عموما او را علمدار مبارزه با فساد معرفی میکردند تا از پس مسئله اصلی عبور کنند. محمد قوچانی در روزنامه سازندگی سرمقالهای نوشت تحت عنوان «نجفی بماند یا برود؟» او به نجفی پیشنهاد کرده بود: «شهردار تهران با مردم سخن بگوید و علت استعفای خود را با صداقت و صراحت بیان کند.»
قوچانی با ذکر محاسن نجفی او را «از معتبرترین رجال سیاسی و اجرایی ایران» در ۴۰ سال گذشته خوانده و نوشته بود: «منشأ و مبدأ این استعفا در درجه نخست شخص آقای نجفی است. پیشنهاد روشن ما به شهردار محترم تهران این است که در جلسهی شورای شهر تهران با صراحت و صداقت علت استعفای خود را بیان کنند و نه فقط با اعضای شورای شهر که با مردم سخن بگویند و مانع از شایعه پراکنی و گمانه زنیهای ناصواب از هر دو ناحیه راست و چپ شوند تا گروهی ایشان را «متهم» جلوه دهند و گروهی از او یک «قربانی» بسازند… ما هرگز به تخریب و تضعیف شهرداری تهران معتقد نبودیم و نیستیم و در آینده نیز معتقدیم جانشین آقای نجفی باید با سرعت، دقت و براساس اجماع جبهه اصلاحات برگزیده شود. هر گونه وقت کشی شهر تهران را در تعلیق قرار میدهد و امید مردم را میان زمین و آسمان معلق میسازد.»
پیشنهاد تعلیق دو ماهه استعفای نجفی چه بود؟
اما در آن سوی ماجرا حزب اتحاد تلاش کرد راه دیگری را برود. آنها میخواستند از طریق فراکسیون خود در شورای شهر تهران مانع پذیرش این استعفا شوند. چنین نیز شد. شورای شهر اعلام کرد با این استعفا موافق نیست و نجفی باید بماند و شهر تهران را اداره کند.
سران مشارکت و اتحاد پیشنهاد جدیدی ارائه کردند. پیشنهادی که البته خبری شد و به رسانهها نیز راه پیدا کرد. راهکار آنها برای خروج شهرداری تهران از بحران این بود که اولا شورای شهر نباید استعفای نجفی را بپذیرد و نجفی نیز باید بر تعهد خود پایبند بماند و شهرداری تهران را اداره کند؛ و دوما شورای شهر یک فرصت دوماهه به نجفی بدهد. او دو ماه در این سمت ماندگار باشد: اولا ممکن است نظرش تغییر کند و بماند و دوم اینکه در این ایام، میتوان به گزینه دیگری رسید و او را آماده تصدی شهرداری تهران کرد. حزب اتحاد بازی سیاسی خود را به این زمین برده بود که علت مخالفت با او به این دلیل است که به چهره مبارزه با فساد علیه قالیباف تبدیل شده است و به همین دلیل نمیخواهند او بماند. آنها از ذکر دلیل اصلی استعفای نجفی که به میترا استاد برمی گشت پرهیز میکردند.
تلاش عبدالله نوری برای وحدت جبهه اصلاحات
اختلاف دو حزب کارگزاران سازندگی و اتحاد باعث شد عبدالله نوری پادرمیانی کند. سران حزب اتحاد در آن دیدار بر حفظ نجفی تاکید داشتند. در آن جلسه به خواست عبدالله نوری، توافقاتی صورت گرفت و قرار بر این شد که دو طرف پایبند این توافق بمانند. بند اول توافق بر این امر استوار بود که هر دو جریان از حیثیت آقای نجفی حمایت کنند. بند دوم توافقنامه این بود هم حزب کارگزاران و هم حزب اتحاد، موضوع کسالت و بیماری نجفی را بپذیرند و از نقل قولهای دیگر و حاشیهای پرهیز کنند. کما اینکه خود او نیز در جلسه استعفای خود در شورای شهر بر این نکته تاکید کرد و گفت که علت استعفا بیماری است و لاغیر و از دیگران نیز خواست که مباحث فرعی را بیان نکنند.
توافق سوم بحث جانشینان احتمالی نجفی بود. عبدالله نوری از دو طرف خواست هیچکس، جانشینان احتمالی نجفی را تخریب نکند و بند چهارم توافق نیز بحث بر سر شهردار شدن یا شهردار نشدن محسن هاشمی بود که نوری تاکید کرد، چون هیچ چیز در این باره قطعی نیست، دو طرف نیز شهردار نشدن یا شهردار شدن محسن هاشمی را قطعی ندانند. ممکن است شرایطی پیش بیاید که جز او گزینه بهتر و موثرتری نداشته باشیم. پس از هم اکنون اعلام نکنیم که او نباید شهردار شود و ممکن است شرایط به گونهای پیش برود که فرد دیگری را برای شهرداری پیدا کنیم پس مطالبات را با این که محسن باید شهردار شود، افزایش ندهیم و دامنه اختلافات را بیشتر نکنیم.
هر دو طرف وعده دادند که پایبند این توافقنامه بمانند. اما با خروج از آن جلسه، برخی از سران حزب اتحاد، زیر قول خود زدند و با اعلام موضوعات حاشیه ای، اعلام کردند که نجفی به علت بیماری استعفا نداده و مسائل دیگری میان است. نوری در آن دیدار و دیدارهای بعدی تاکید کرده بود که جایز نیست شهر را معطل بگذاریم پس بهتر است با استعفای خودخواسته شهردار موافقت شود، اما برخی کمپین «نه به استعفای شهردار تهران» را راه اندازی کردند.
هشدار دربارهی تکرار تجربه شورای اول
اختلافات که بالا گرفت و توافقات نیز رعایت نشد. آژیر خطر برای آنها به صدا درآمده بود، اما گوش اصلاح طلبان پر از شعارهای دیگر بود و بر این آژیر بسته شده بود.
در این میان محمد عطریان فر رئیس شورای شهر اول تهران که نتیجه اختلافات سیاستمداران بر مردم را دیده بود در یادداشتی هشدار داد که باید اختلافات را کنار گذاشت. او با ذکر ۶ نکته درباره شورای اول و پرهیز از اتفاقات آن در شورای پنجم نوشت: «اگر همدلی و همفکری مناسبی بین دو فراکسیون بزرگ شورای اول یعنی فراکسیون حزب مشارکت و فراکسیون حزب کارگزاران انجام میگرفت قطعا میتوانستیم دستاوردهای بزرگتری داشته باشیم. داستان شورای اول این بود که برخی دوستان ما اقلیتی بودند که به هر دلیل سر سازش با شهردار نداشتند و آقای الویری به عنوان شهردار منتخب خودشان را عملا با رویکردهای افراطی تضعیف میکردند. اعضای شورا باید بدانند که مردم برای دورههای بعد به عملکردها نگاه میکنند نه به تفکرات سیاسی… من عملکرد اعضای شورا در نشست بررسی استعفای آقای نجفی را تایید نمیکنم… این رفتارها در شأن اعضای شورا و به خصوص در شأن آقای خاتمی که آنها را به پیروزی رسانده نیست و یک روز تاخیر برای تصمیم گیری درباره شهر و شهرداری تهران هم دیر است، چون بار مشکلات شهر تهران آنقدر سنگین است که نباید فرصتها را سخاوتمندانه به هدر دهیم.»
استعفای نجفی
شورای شهر البته دوباره و سه باره با استعفای نجفی مخالفت کرد، اما فردای آن روز نجفی دوباره بر استعفا به دلیل بیماری اصرار کرد. همزمان محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران خبر داد که: «پس از رای دیروز شورای اسلامی شهر تهران در مخالفت با استعفای دکتر نجفی ایشان طی نامهای، اظهار کردهاند که با نظر پزشک معالج خود جهت انجام عمل جراحی و آغاز درمان، امکان ادامه حضور در مسئولیت را ندارند.» بدین ترتیب نجفی در ۲۱ فروردین ۹۷ از شهرداری تهران خداحافظی کرد، اما داستان او همچنان سرتیتر خبرها ماند، زیرا مدتی بعد عکسهای دونفرهی نجفی و میترا استاد در اینستاگرام نجفی و خانم استاد جداگانه منتشر شدند.
خانم استاد بعدتر در گفتگویی خبر داد که آنها در اردیبهشت ۹۷، یک ماه پس از خروج نجفی از شهرداری تهران با هم ازدواج کرده اند. او گفته بود: «آقای دکتر نجفی از من خیلی محترمانه خواستگاری کردند و من هم بعد از مشورت با خانواده به ایشان جواب مثبت دادم. این زندگی سر گرفته است، دلیلی ندارد که عدهای دنبال حواشی باشند. هر موضوعی و مسئلهای پیش بیاید با مدرک و سند از آقای دکتر نجفی در رسانهها اعلام میکنم. ما اردیبهشت ۹۷ با هم ازدواج کردیم و متأسفانه بر اساس عکس زناشویی ما گفته اند، چون رابطه نامشروع داشته با او ازدواج کرده است. تهمت زنندهها را به خدا واگذار میکنیم.»
قتل و حواشی آن
اما یک سال بعد از این ازدواج در خرداد ۹۸ ناگهان خبر آمد نجفی همسر دوم خود را به قتل رسانده است. او خود به این موضوع اعتراف کرد. اولین فردی که به تحلیل سیاسی این ماجرا پرداخت غلامحسین کرباسچی بود. کرباسچی در توئیت خود حزب اتحاد و کسانی را که از شهردار شدن نجفی حمایت کرده بودند به باد انتقاد گرفت.
او همچنین در گفتگویی با اعتماد افزود: «برخی از کسانی که دوستان ایشان بودند و فکر میکردند آقای نجفی باید در این سمت قرار بگیرد اجمالا مسائل مربوط به زندگی ایشان را میدانستند، اما فکر میکردند خیلی نباید وارد زندگی شخصی ایشان شد… دیدگاه من این بود کسی که در زندگی شخصی با چنین مسائل و مشکلاتی روبه رو است جالب نیست در این سمت قرار گیرد و باعث طرح موضوعاتی از این دست در جامعه شود. در واقع ایشان نباید در سمتی قرار میگرفت که احتمال مطرح شدن و پررنگ شدن این مسئله در زندگی خصوصی شان وجود دارد… من شخص آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت را با همه ارادت و رفاقتی که داریم، در این امر مقصر میدانم. ما باید با مردم و نظام صادق باشیم. مسئولیت خطاهای مان را بپذیریم»
اختلاف روایت
کرباسچی در همین خصوص نیز گفته بود که «من با آن توییت نخواستم کینه توزی نسبت به کسی داشته باشم، برای تنبه کسانی بود که آن روز فقط به دلیل این توجیهات و لجبازیهای سیاسی و بخشی هم به دلیل مخالفت با مرحوم هاشمی و خانواده ایشان کار شورا و شهرداری را به این فضاحت کشاندند و جالب است که حالا بعد از این ماجراها و خرابکاریها پریشب جمع شدند و رفته اند منزل مرحوم هاشمی و عذرخواهی و اعتراف به خطا درحق ایشان کرده اند و گفته اند ما در حق هاشمی و خانواده جفا کرده ایم.» این سخنان نیز با واکنش اعضای اتحاد روبه رو شد. حمیدرضا جلایی پور در این باره نوشت: «دیدار تعدادی از اعضای حزب اتحاد و مشارکت با اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی یک مراسم افطاری دوستانه بود و اساسا ربطی به عذرخواهی و شهرداری نجفی نداشت.»
جلایی پور البته در این پاسخ مدعی شده بود که اعضای حزب اتحاد دو سال پیش از رابطهی میترا استاد و نجفی اطلاعی نداشتند و این در حالی بود که آنها از این رابطه خبرداشتند و حداقل دو جلسه در این باره با عبدالله نوری تشکیل دادند. با این حال جلایی پور میگوید: «دو سال پیش وقتی تمام اعضای شورای شهر (هر بیست و یک عضو) آقای نجفی را به عنوان شهردار انتخاب کردند، برخلاف اظهارات امروز آقای کرباسچی، هیچ کدام از اعضای شورا و نیز اعضای حزب اتحاد از رابطهی خانم میترا استاد و آقای نجفی خبر نداشتند… در مورد هم حزبیها در حزب اتحاد نیز اطمینان دارم اگر دربارهی این ارتباط چیزی میدانستند قطعا از شهرداری آقای نجفی حمایت نمیکردند. بعضی از افرادی که در فرآیند انتخاب شهردار فعال و مطلع بودند معتقدند که علت مخالفت جناب کرباسچی با شهرداری نجفی مسئله دیگری بود و در هر حال هیچ کدام از اعضای شورا و احزاب اصلاح طلب اطلاعی از ارتباط آقای نجفی با خانم میترا استاد نداشتند.» از سوی دیگر مهدی خزعلی در نامهای به کرباسچی نوشت:
«نجفی کاندیداى ریاست جمهورى شما بود! او قربانى مبارزه با مافیاى فساد در شهرداری شد! او حیات سیاسى، اجتماعى و جانش را در این راه باخت! شما و ما پشت صحنه این ماجرای تلخ را مى دانیم و از مافیای پشت پرونده نجفى خبر داریم، اگر امروز او را تنها بگذاریم، فردا نوبت تک تک آزادیخواهان است!» در واقع طیفی که روزگاری نجفی را بت شکن مبارزه با فساد کرده بودند بعد از شوک قتل استاد و پذیرش این قتل توسط خود او، تلاش کردند اصل ماجرا را منحرف کنند. آنها با اینکه از داستانها و حواشی او کم وبیش خبر داشتند، دوباره بر همان راه رفتند تا از وی یک قدیس بسازند و این داستان همچنان ادامه دارد. /روزنامه سازندگی،