به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم، مردی که از همکارش کینه به دل داشت، دست به انتقامی هولناک زد.
مرد کینهجو برای انتقام از همکارش دو نفر را استخدام کرد تا او را تنبیه کنند، اما ماجرا آنطور که تصور میکرد پیش نرفت و دو فرد اجیر شده دست به جنایت زدند.
مرد کینهجو برای انتقام از همکارش دو نفر را استخدام کرد تا او را تنبیه کنند، اما ماجرا آنطور که تصور میکرد پیش نرفت و دو فرد اجیر شده دست به جنایت زدند.
سحرگاه دهم مرداد امسال یکی از ساکنان ساختمانی در شمال تهران متوجه سر و صدای درگیری از خانه همسایه شد. چند روزی بود که مرد همسایه به سفر رفته بود و سرایدار ساختمان به تنهایی در آنجا زندگی میکرد. مرد همسایه در ابتدا به ماجرا توجهی نکرد اما چند ساعت بعد که برای انجام کاری از خانهاش بیرون رفت متوجه شد در ورودی خانه ویلایی نیمه باز است. او کنجکاو شد و برای سرکشی قدم در خانه ویلایی گذاشت اما هرچه مرد سرایدار را صدا زد کسی پاسخ نداد.
مرد همسایه وقتی در اتاقک سرایداری را باز کرد با پیکر بیجان سرایدار روبهرو شد و وحشت زده به پلیس زنگ زد.
طولی نکشید که مأموران در محل حادثه حضور یافتند. سرایدار ساختمان بهدلیل اصابت جسم سخت به سرش جانش را از دست داده و چندین ساعت از مرگش میگذشت. با دستور قاضی رحیم دشتبان، بازپرس جنایی تهران تحقیقات برای کشف معمای این جنایت آغاز و مشخص شد که مقتول از چند وقت قبل با یکی از همکارانش دچار اختلاف شده بود.
مقتول اگرچه سرایدار ساختمان بود اما روزها در یک کارگاه مبلسازی کار میکرد. تحقیقات نشان میداد که او و همکارش بارها در محل کارشان با یکدیگر دچار مشاجره لفظی شدهاند. از سوی دیگر یافتههای کارآگاهان نشان میداد که شب حادثه همکار مقتول در اطراف محل جنایت دیده شده است. همین سرنخ کافی بود تا دستور بازداشت وی بهعنوان مظنون اصلی پرونده صادر شود.
این مرد اما در بازجوییها مدعی شد که از قتل همکارش بیخبر است، با این حال بازداشت شد تا اینکه مدتی بعد اقرار کرد که دو نفر را برای تنبیه همکارش اجیر کرده اما ماجرا آنطور که میخواسته پیش نرفته و آنها دست به جنایت زدهاند.
با اعترافات این مرد، او در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری دو مرد اجیر شده ادامه دارد.
آدمکشی؛ یک میلیون
متهم دستگیر شده میگوید یک میلیون تومان به دو نفر داده که مقتول را گوشمالی دهند اما آنها زیادهروی کرده و وی را به قتل رساندهاند. او میگوید وقتی خبر مرگ همکارش را شنید، شوکه شد.
چرا از مقتول کینه به دل داشتی؟
چون زیرآبم را زده بود. پیش صاحبکارم از من بدگویی کرده بود و همین باعث شد از او کینه به دل بگیرم.
چند وقت بود که در آن کارگاه کار میکردی؟
حدود ۱۱سالی میشد. یک سال و نیم قبل بود که مقتول بهعنوان کارگر وارد کارگاه شد. او روزها در کارگاه کار میکرد و شبها به خانهای ویلایی میرفت و سرایدار آنجا بود. وقتی وارد کارگاه شد با هم دوست شدیم و رابطه خوبی داشتیم. حتی رفتوآمدهایمان هم شروع شد اما کمی بعد فهمیدم که او فرد حسودی است.
پشت سر من پیش صاحبکارم بدگویی میکرد و همین باعث شده بود تا صاحبکارم تحتتأثیر قرار بگیرد. در این مدت کم او موفق شده بود ترفیع بگیرد و حقوقش ازمن که سابقه کاریام زیاد بود، بیشتر شود. همه اینها آتش کینه در دلم را روشن کرد و روزبهروز شعله ورترش میکرد.
اما ظاهرا تو به او حسودی میکردی؟
نه. من حتی با صاحبکارم هم صحبت کردم اما او حسابی تحتتأثیر حرفهای مقتول قرار گرفته بود.
از نقشه انتقامجوییات بگو؟
وقتی این ماجراها را برای یکی از دوستانم تعریف کردم، او دو مرد را معرفی کرد و گفت که حاضرند در قبال گرفتن پول هرکاری انجام دهند. من هم از دوستم خواستم شمارهام را به آنها بدهد. یک روز قبل از حادثه به من زنگ زدند و قرار شد به خانه مقتول برویم تا او را گوشمالی بدهند و دستمزدشان را بگیرند. تأکید میکنم قرار من این بود که آنها همکارم را مورد ضرب و شتم قرار بدهند و از او زهرچشم بگیرند تا دیگر زیرآب مرا نزد صاحبکارم نزند.
بعد چه شد؟
به خانه مقتول که رفتیم، من بیرون از اتاق سرایداری ماندم و آنها همکارم را به اتاق بردند. صدای کتک زدن و فریاد او را میشنیدم. بهنظر میرسید که آنها همکارم را به قصد کشتن میزنند و همین مسئله باعث اعتراض من شد. فریاد کشیدم که دیگر بس است. او را کشتید! آنها درحالیکه موبایل همکارم را سرقت کرده بودند از اتاق بیرون آمدند و گفتند کارشان را انجام دادند و حالا دستمزدشان را میخواهند. در نقشه ما قتل و مرگ نبود و وقتی من اعتراض کردم آن دو مرد تهدید کردند که اگر حرفی بزنم مرا هم مانند همکارم به قتل میرسانند. بعد از قتل هم شروع کردند به صحنهسازی تا قتل را خصومت شخصی و ناموسی نشان بدهند.
چقدر دستمزد گرفتند؟
قرار بود ۲میلیون تومان دستمزد به آنها بدهم اما آن روز فقط یک میلیون تومان همراهم بود که به آنها دادم. ۲مرد اجیر شده هم حرفی نزدند پولشان را گرفتند و رفتند. حالا من ماندم با قتل دوست و همکارم و عذاب وجدانی که تا آخرعمر با من است. /عصرایران