به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم، زن ۳۵ساله ای که برای شکایت از همسرش دست به دامان قانون شده بود، در حالی که بیان می کرد امنیت جانی ندارم و از سوی همسرم تهدید به قتل می شوم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: با آن که من تحصیلات عالیه دارم و همواره سعی می کنم با رفتارهای غیرمتعارف همسرم عاقلانه برخورد کنم اما در شرایط و مخمصههای وحشتناکی قرار می گیرم که احتمال وقوع حوادث هولناک و جبران ناپذیری به شدت نگرانم می کند.با آن که من در حدود ۱۵سال زندگی مشترک تلاش کردم تا زندگی ام را به نحو شایسته ای اداره کنم و در همین حال به تحصیلاتم ادامه دادم اما همواره ماجرای بیماری روحی و عصبانیت های ناگهانی «قدرت» به حادترین مشکل زندگی ام تبدیل شده بود.
با وجود این او از سال ها قبل زیر نظر پزشکان متخصص دارو مصرف می کرد و من هم شرایط خانه را طوری فراهم می کردم که او از هر نوع آسیب روحی و روانی دور بماند.
از سوی دیگر تربیت دخترم نیز در اولویتهای زندگی مشترک قرار داشت و من هر نوع امکاناتی را برای آسایش و آرامش «جمیله» فراهم می کردم اما از حدود دو سال قبل زندگی من در حالی رو به نابودی گذاشت و قدرت به بهانه بهبودی از مصرف داروهایش خودداری کرد و اخلاق و رفتارش نیز دچار تغییرات ناگهانی شد به گونه ای که حتی اگر به گوشی تلفنش دست می زدم سر و صدای عجیبی به راه می انداخت و مرا در حضور دختر ۱۴ساله ام به باد کتک میگرفت.
این در حالی بود که خانواده قدرت هم در زندگی مشترک ما دخالت می کردند و معتقد بودند من نباید به گوشی همسرم سرک بکشم چرا که او نسبت به این موضوع حساس است یا این که چه نوع غذایی و به چه مقدار تهیه کنم، از جمله دخالت هایی بود که همچنان مرا آزار می داد ولی سوءظن های من زمانی شدت گرفت که دیگر همسرم مدام درگیر گوشی تلفنش بود و بسیاری از درآمدش را برای خوش گذرانی و عیاشی هزینه می کرد. احساس می کردم او برخی موضوعات را از من پنهان می کند.
به همین دلیل زمانی که وارد سرویس بهداشتی شد، من هم به بررسی موارد مشکوک در گوشی تلفنش پرداختم. آن جا صحنه های حیرت انگیزی را دیدم و به یقین رسیدم که قدرت به من خیانت می کند! او حتی این رفتارهای زشت و زننده را به دوستانش هم توصیه کرده بود. در همین هنگام و در حالی که از شدت خشم و عصبانیت رنگ چهره ام تغییر کرده بود، ناگهان همسرم از سرویس بهداشتی بیرون آمد و با دیدن این صحنه مرا زیر مشت و لگد گرفت.
در همین حال که من فریاد می زدم به من خیانت می کنی! او قصد خفه کردن مرا داشت و به قتل تهدیدم می کرد.
دخترم که شاهد این ماجرای دلخراش بود، بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از سوی دیگر نیز اعضای خانواده ام با نگرانی خودشان را به منزلم رساندند و این گونه من از مرگ نجات یافتم و از همسرم شکایت کردم چرا که این رفتار وحشتناک چند بار دیگر تکرار شده بودو همسرم هر بار از رفتارش پشیمان می شد و با این ادعا که این گونه رفتارها غیرارادی است، از من عذرخواهی می کرد ولی دیگر امنیت جانی ندارم و …
شایان ذکر است، بررسی های مشاوره ای و روان شناختی در این پرونده با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ سیدرضا معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد) به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد. /رکنا