به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، مرد میانسال در نخستین جلسه دیدار به او پیشنهادی داد که شهرام را وسوسه کرد، او گفت: من یک نفر را میخواهم تا دختری را که برایم مزاحمت ایجاد میکند بترساند و او را وادار کند تا از آن ساختمان بروند. در ازای انجام این کار هم ۵۰ میلیون تومان میپردازم.
شهرام خیلی زود متوجه شد که دختر جوان به نام فرنام، کارمند بانک است و به همراه خانوادهاش در طبقه اول یک برج زندگی میکند. مردی هم که شهرام را اجیر کرده بود، عضو هیأت مدیره همان برج بود ولی خانهاش را اجاره داده و در محل دیگری زندگی میکرد.
مرد میانسال که محمود نام داشت، گفته بود که فرنام و خانوادهاش مدام ساز مخالف میزنند و همین مسأله کارهای ساختمان را با اخلال مواجه کرده است.شهرام هر کاری که به ذهنش میرسید انجام داد تا فرنام و خانوادهاش را وادار به فروش خانه و ترک ساختمان کند اما موفق نشد تا اینکه در نهایت محمود از او خواست یا دختر جوان را برباید یا به او تعرض کند در غیر این صورت ۵۰ میلیون تومان را از دست خواهد داد.