به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم، نخستین برگ این پرونده ۲۳مهر سال ۹۲ورق خورد. آن روز مردی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت افرادی ناشناس، همسر و فرزندانش را به قتل رساندهاند. بعد از این تماس کارآگاهان جنایی راهی محل حادثه در خیابان تیموری، خیابان کمیل شدند. جسد خونین زهرا زن ۴۶ ساله و پسرش محمدرضا ١۴ ساله در اتاق خواب و پیکر بیجان دختر ٢۵ ساله خانواده در اتاق خواب دیگر در حالی پیدا شد که آثار خفگی روی گردنش دیده میشد.
کارآگاهان در نخستین گام به تحقیق از حمیدرضا، پدرخانواده پرداختند. وی گفت: من کارگر یک شرکت صنعتی هستم و شب کارم. ساعت ۵بعدازظهر درحالیکه همسر و فرزندانم در خانه بودند به محل کارم رفتم. یکی از دوستان دخترم پریسا در بیمارستان بستری و قرار بود که خانواده دوستش از شهرستان برای دیدن دخترشان به تهران بیایند و شب هم مهمان خانه ما باشند.
حمیدرضا درحالیکه پیامکی را که دخترش در این رابطه برای او ارسال کرده بود به تیم تحقیق نشان میداد، ادامه داد: ساعت۹شب بود که با خانه تماس گرفتم اما کسی جواب نداد. نگران شدم و حضور مهمانهای ناشناس بیشتر نگرانم کرد. فورا به خانه آمدم و به محض ورود با اجساد اعضای خانوادهام مواجه شدم.
راز داستان سرایی پدر
اگرچه با ادعاهای این مرد فرضیه قتل از سوی مهمانهای ناشناس قوت یافته بود اما با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که پدرخانواده دروغ میگوید.
از سوی دیگر مشخص شد که پریسا (یکی از مقتولان) روز حادثه مهمان خانه پدربزرگش بوده و بعد پدرش با او تماس گرفته و از او خواسته فورا به خانه برگردد.علاوه بر این آثار تخریب و ورود به زور در خانه مقتولان دیده نمیشد و همین مسئله فرضیه قتل از سوی آشنا را قوت میبخشید. تکههای پازل کنار هم چیده شده و مشخص کرد کسی جز حمیدرضا پدرخانواده عامل این جنایت خانوادگی نیست.
بنابراین وی بازداشت شد و در بازجوییها اسرار قتل اعضای خانوادهاش را فاش کرد.
وی گفت: مدتها بود که با همسرم اختلاف داشتم و از چندماه پیش تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. حتی یکبار با همسرم به پارک چیتگر رفتیم و میخواستم نقشهام را عملی کنم اما موفق نشدم. وی ادامه داد:روز حادثه در خانه با او درگیر شدم و با چوبدستی که از پشت بام آورده بودم، همسرم را به قتل رساندم. ساعت ۲ بعدازظهر، پسر ۱۴سالهام به نام محمدرضا از مدرسه به خانه آمد. او سراغ مادرش را گرفت و به او گفتم که خواب است. وقتی به اتاق رفت و با جسد مادرش مواجه شد، برای اینکه شاهدی باقی نماند، با چوبدستی او را هم به قتل رساندم.
مرد جنایتکار ادامه داد: دیگر کنترل خودم را از دست داده بودم و جسد محمدرضا را کنار مادرش گذاشتم. بعد با دخترم تماس گرفتم و زمانی که به خانه آمد از او خواستم به پشت بام بیاید و با طنابی او را هم خفه کردم سپس جسد را به داخل اتاق خوابش انتقال دادم و با صحنهسازی و داستان سرایی سعی داشتم مسیر تحقیقات را تغییر دهم اما لو رفتم.
متهم پس از اقرار به ٣ جنایت روانه زندان شد و مدتی بعد در دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه رفت. با درخواست اولیای دم، قضات وی را به اشد مجازات محکوم کردند؛ یکبار قصاص به جرم قتل همسر و ٢٠ سال زندان به جرم قتل ۲ فرزندش. متهم به حکم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما قضات دیوان حکم را تأیید کردند و قابل اجرا دانستند. به این ترتیب پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
سرانجام مرد جنایتکار چند روز قبل در محوطه زندان رجایی شهر پای چوبهدار رفت و قصاص شد. /همشهری