حباب بورس؛ آری یا خیر؟
خبرمهم: نظریهپردازان مالیه رفتاری، شکلگیری حباب قیمت در بازار سهام را به یک جانبهنگری شناختیای نسبت میدهند که به نگرش گروهی و رفتار تودهای میانجامد.
نشانههای شکلگیری حباب قیمت سهام در ایران
زمانی که قیمت سهام بخش خاصی از شرکتهای بورسی یا همه آنها بیوقفه افزایش مییابد و نسبت قیمت به عایدی (P/ E) بهشدت بالا میرود، حباب قیمت شکل میگیرد. این نسبت در ایران براساس ttm برای کل شرکتهای بورسی و طبق آمار موجود تا پایان فروردین، به ۲۶/ ۱۴ مرتبه رسیده است. این وضعیت بسیار ناپایدار است.
نظریهپردازان مالیه رفتاری، شکلگیری حباب قیمت در بازار سهام را به یک جانبهنگری شناختیای نسبت میدهند که به نگرش گروهی و رفتار تودهای میانجامد. گروهی نیز این پدیده را به انگیزه سودجویانه مدیران شرکتهای سرمایهگذاری و کارگزاران بورس نسبت میدهند. اما چنانکه خواهیم دید، دلایلی را که در پس این رفتارها در بورس ایران وجود دارد، میتوان به سیاستهای مالی و پولی دولت و بانکمرکزی در دوران تحریم نسبت داد.
رشد سریع قیمت سهام از دو سال قبل آغاز شد و شاخص قیمت سهام در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به ترتیب حدود ۸۶ درصد و ۱۸۷ درصد رشد یافت. رشد این شاخص از زمان بازگشایی بورس در ۵ فروردین سالجاری ابعاد بزرگتری به خود گرفت و تا ۲۱ اردیبهشت ماه (در مدت ۴۶ روز)، به ۴/ ۱۰۳ درصد رسید. تاکنون چنین رشد قیمتی در بورس تهران ثبت نشده است. بهطوری که ملاحظه میشود این رشد دمافزون و بیامان شاخص کل بورس در ۲۶ ماه اخیر، بسیار فراتر از نرخ تورم و نرخ افزایش قیمت اسمی ارز است. تحولات بخش واقعی اقتصاد ایران در دو سال گذشته و انتظارات مربوط به رشد تولید ناخالص ملی و رشد اشتغال در سال ۱۳۹۹ نیز نمیتواند پشتوانه خوشبینی عاملان اقتصادی به بهبود عملکرد واقعی اقتصاد در سالجاری باشد. علاوه بر شواهد بالا میتوان در تایید شکلگیری حباب در بازار سرمایه ایران به موارد زیر نیز اشاره کرد:
اول- به گفته حسینزادهبحرینی، نماینده مجلس، در سه سال گذشته بازده سهام ۴۱۹ شرکت از ۵۰۶ شرکت حاضر در بازار سرمایه بیشتر از ۵۰۰ درصد بوده است. در این میان سهامداران ۲۱۳ شرکت بازدهای بالاتر از هزار درصد داشتهاند (دنیایاقتصاد ۱۵/ ۲/ ۹۹).
دوم- حدود ۶۰ درصد ارزش سهام شرکتهای بورسی، مربوط به صنایع محصولات پتروشیمی، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی و کانههای فلزی است. هزینه تولید و قیمت فروش محصولات این صنایع انرژیبر، بهشدت وابسته به قیمت حاملهای انرژی در بازار جهانی است. در ۴۰ روز گذشته با کاهش کمسابقه قیمت نفت در بازار جهانی، قیمت صادراتی این محصولات بهشدت پایین رفته است و سود پیشبینی شده این شرکتها علیالقاعده باید کاهش یافته باشد. در پی این تحولات انتظار میرفت ارزش نسبی سهام این شرکتها در بورس کاهش یابد، درحالیکه با جهش بیسابقهای همراه بوده است.
سوم- مقایسه شاخص قیمت سهام با شاخص قیمت ارز و طلا در بازار آزاد گویای آن است که تا نیمه اول سال ۱۳۹۷، همحرکتی نمایانی میان این سه شاخص وجود داشته است. بدیهی است عامل اصلی روند افزایشی در شاخص قیمت این سه بازار اساسا مربوط به تورم بالا در اقتصاد کشور، اثر آن بر نرخ ارز و تاثیر بازخوردی قیمت ارز بر تورم داخلی است. اما نکته در اینجا است که شیب افزایش قیمت سهام در سال ۱۳۹۸و ۵۰ روز اول سال ۱۳۹۹، تندتر از شیب افزایش نرخ تورم، قیمت سکه و ارز بوده است. بهنظر میرسد پیشی گرفتن نرخ رشد قیمت سهام از نرخ رشد قیمت ارز و طلا یکی از نشانههای مهم حبابی شدن قیمت سهام است.
رکود بخش واقعی اقتصاد ایران بعد از دور جدید تحریمها
با از سرگیری دور تازه تحریمهای بینالمللی از سه ماهه دوم سال ۱۳۹۷، اقتصاد ایران وارد یک دوره رکودتورمی شد. این وضعیت در دو ماه اخیر، با همهگیری بیماری کرونا در جهان و ایران و افت شدید قیمت نفت در بازار جهانی وخیمتر شد. هرچند بهدلیل وجود ریسکهای سیاسی و اقتصادی و نامعلوم بودن زمان فروکش کردن همهگیری کرونا در ایران، نمیتوان زمان خروج از این بحران خانمانسوز را پیشبینی کرد؛ اما میتوان با قطعیت گفت، این وضعیت در سال ۱۳۹۹ نیز ادامه خواهد یافت:
۱- در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ اقتصاد ایران رشد منفی ۴/ ۵ و ۶/ ۷ درصد را تجربه کرد و انتظار میرود در سال ۱۳۹۹ نیز با رشد منفی ۶ درصد مواجه شود. با محاسبات سرانگشتی میتوان نشان داد که اندازه تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۹۹ (به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰) کوچکتر از سال ۱۳۸۶ خواهد شد.
۲- پیشبینی بازارهای آتی نفتخام در جهان توسط صندوق بینالمللی پول، گویای آن است که قیمت نفتخام تا پایان سال ۲۰۲۳ کمتر از ۴۵ دلار در هر بشکه باقی خواهد ماند. این وضعیت بیانگر آن است که حتی اگر تحریمها قبل از تاریخ فوق برداشته شود، عایدات دلاری ایران از نفت چندان زیاد نخواهد شد.
۳- در دوره زمانی ۱۳۹۶-۱۳۹۱، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی به قیمت ثابت در مقایسه با دوره مشابه قبل نزولی بوده است و انتظار میرود این روند در دوره سه ساله ۱۳۹۹ -۱۳۹۷ بهدلیل تنگنای تجارت خارجی و نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی، استمرار داشته باشد. به این ترتیب حتی بعد از رفع تحریمها، نمیتوان انتظار داشت که در بخش غیرنفتی اقتصاد ایران، رشد بالایی تجربه شود.
۴- با تداوم رکود تورمی موجود، نرخ بیکاری در جامعه افزایش و دستمزدهای واقعی کاهش خواهد یافت. در واقع در وضعیت رکود، تقاضا برای نیروی کار در هر سطحی از دستمزد کاهش مییابد. این وضعیت به گسترش فقر و نابرابری در اقتصاد دامن خواهد زد و به این ترتیب تقاضای خانوارها برای کالاها و خدمات کاهش خواهد یافت. این وضعیت در غیاب مداخله موثر دولت برای حمایت از تقاضای خانوارها، خود به رکود اقتصادی بیشتر دامن خواهد زد.
۵- دستاورد دولت در کنترل تورم که منجر به تکرقمی شدن نرخ تورم در سال ۱۳۹۶ شده بود، با از سرگیری تحریمها دوامی نیاورد و نرخ تورم در دو سال اخیر به ترتیب به ۹/ ۲۶ و ۲/ ۴۱ درصد افزایش یافت. انتظار میرود نرخ تورم در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب به ۲/ ۳۴ و ۵/ ۳۳ درصد برسد (IMF).
در این وضعیت انتظار نمیرود که شاهد تحول مثبتی در پسانداز و سرمایهگذاری واقعی در اقتصاد ملی باشیم. از این رو شرکتهای حاضر در بورس با درک این موضوع، قطعا در مقیاس وسیع اقدام به افزایش انتشار سهام جدید برای سرمایهگذاری نخواهند کرد. به گفته دکتر قالیبافاصل که اخیرا به ریاست بورس منصوب شده است، هر چند در سال ۱۳۹۸، شاهد رشد ۱۵۰ درصدی در بورس بودیم، ولی تامین مالی بخشخصوصی از بازار سرمایه یکسوم شده است، بنابر این برای ردیابی دلایل افزایش قیمت سهام، باید بهدنبال تحولات پرجوش و خروش بازار ثانویه رفت.
اثرگذاری سیاستهای مالی و پولی
اقتصاددانان تاثیرات مخرب سیاست پولی سهل «آلن گرینسپن»، رئیس اسبق فدرال رزرو آمریکا را در شکلگیری حباب قیمت در بازار مسکن آمریکا و پیامدهای وخیم آن در سطح ملی و بینالمللی که به رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ در آمریکا و جهان انجامید، هنوز بهخاطر دارند. به نظر میرسد سیاستگذاران مالی و پولی ایران تصمیم گرفتهاند، اگر نه به اختیار بلکه از روی اجبار، یکبار دیگر این راه رفته را بپیمایند.
پولی کردن کسری بودجه بزرگ دولت در دوران تحریم
با توجه به پرنوسان بودن درآمدهای نفتی دولت، که اساسا ناشی از کاهش عایدات نفتی بهدلیل کاهش مقدار صادرات نفت) بر اثر جنگ یا تحریمهای بینالمللی) یا نوسان قیمت نفتخام در بازار جهانی است و بهدلیل انعطافناپذیری هزینههای جاری و مستمر دولت، همواره از این مجرا شاهد تشدید خصلت چرخهای سیاست مالی بودهایم.
بعد از دور دوم تحریمها، میزان کسری بودجه دولت و سهم آن در GDP، افزایش یافت و بهخصوص در بودجه سال ۱۳۹۹، ابعاد بیسابقهای به خود گرفت. به همین جهت در چند سال اخیر شاهد افزایش بدهی دولت به بانکمرکزی بوده ایم و از این مجرا حجم پول پرقدرت به نحو بیرویه افزایش یافته است. در سالجاری نیز برداشت یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی که ارز آن در دسترس عاملان اقتصادی نیست، عملا به معنای استقراض دولت از بانکمرکزی است که به افزایش پول پرقدرت میانجامد.
سیاست پولی سهلگیرانه بانکمرکزی
ضمنا بانکمرکزی فاقد چارچوب قانونی مناسب برای اعمال نظارت بر شبکه بانکی است. بانکمرکزی تا همین گذشته نزدیک، نه اختیاری در دادن مجوز تاسیس بانک داشته است و نه توانایی انحلال و ادغام بانکهای موجود را دارد. تخلفات بانکها از نرخ سپرده قانونی و حداقل کفایت سرمایه از نشانههای بارز ناتوانی این بانک در زمینه انجام وظایف نظارتی آن است. بحران بانکی که بهدلیل افزایش معوقات بانکی در دوره تحریمهای قبل از برجام، دامن بانکهای کشور را گرفته بود، عملا از طریق بیرون کردن بانکهای بد از گردونه فعالیت حل نشد.
هجوم وجوه نقد به بورس و شکلگیری حباب قیمت
۱- بازار مسکن در سالهای اخیر از رونق برخوردار نبوده و قیمت مسکن در این بازار به تناسب تورم افزایش نیافته است. از اینرو این بازار فعلا برای سفتهبازی مناسب نیست.
۲- با توجه به محدودیتهای قانونی دولت و بانکمرکزی، بازار ارز برای معاملات با حجم بالا با ممنوعیتهای قانونی توام شده است و ورود به بازار غیررسمی خطرناکتر از گذشته شده است. هر چند حفظ نرخ اسمی ارز در سطح فعلی در کوتاهمدت امکانپذیر است، در دراز مدت انتظار میرود این نرخ به تناسب تورم داخلی افزایش یابد.
۳- در چند سال اخیر، دولت برای تامین مالی بخشی از کسری بودجه و نیز بازپرداخت بدهیهای معوق خود به بازار بدهی روی آورده است. سازمان بورس نیز در پی دریافت مجوزهای قانونی لازم در برنامه ششم توسعه، اقدام به استفاده از ابزارهای متنوع تامین مالی کرده است. پرداخت نرخهای سود بالاتر از نرخ سود بانکی یکساله به سپردهگذاران در این بازار، تعدادی از سپردهگذاران را ترغیب به ورود به بازار بدهی کرده است و حجم اوراق منتشر شده از طریق بازار سرمایه در چهار سال گذشته از ۱۴ هزار میلیارد تومان به ۱۴۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. یعنی در این مدت ده برابر شده است (دکتر شاپور محمدی به نقل از «دنیایاقتصاد» ۳۰/ ۱۱/ ۹۸).
۴- شواهد موجود گویای آن است که بازار سهام در ۲۶ ماه اخیر پرجاذبهترین بازار برای جذب وجوه نقد بوده است و افزایش بیسابقه قیمت سهام در این بازار نیز موید این استدلال است.
محدودیتهای بازار سرمایه و خطرات عرضه سهام دولتی
شواهد موجود گویای آن است که بیتردید اقدامات و برنامههای دولت و شرکت سرمایهگذاری سازمان تامیناجتماعی در زمینه فروش سهام، هیچ ربطی به دغدغههای آنان در مورد واگذاری کنترل شرکتهای تحت پوشش آنها به بخشخصوصی ندارد.
عمق کم بورس و فراهم نبودن بسترهای معاملاتی
مخاطرات آتی عرضه انبوه سهام
به نظر دکتر مهران بهنیا، کلیت طرحهای واگذاری سهام دولت در قالب سه صندوق قابل معامله (ETF) یا واگذاری سهام عدالت به این معنی است که دولت مجموعهای از سهام شرکتهای خود را در سبدهای متفاوتی مانند صندوق بانکی، صندوق انرژی یا صندوقهای سهام عدالت قرار میدهد و هر صندوق را بین چند ۱۰ میلیون نفر بهصورت مساوی توزیع میکند.
به نظر دکتر مهدی حیدری و دکتر علی ابراهیم نژاد، آنچه تحت عنوان ETF معرفی شده و قرار است به بازار عرضه شود، ویژگیهای اصلی ETF را نداشته و عمدتا شبیه به یک شرکت سرمایهگذاری یا هلدینگ است که مدیران آن را افرادی غیر از مالکان آن تعیین میکنند. همچنین ابزار تصحیح قیمت واحدهای ETF در صورت فاصله گرفتن از خالص ارزش داراییهای صندوق، صدور و ابطال واحدهای صندوق است که با خرید و فروش سهام موجود در سبد صندوق توسط مدیر باید صورت گیرد.
به نظر آنان در شرایط فعلی بورس و با توجه به حجم بسیار بالای ارزش معاملات، فروش تدریجی سهام بهصورت خرد و متناسب با میزان تقاضای روزانه در بازار، علاوه بر آنکه سهلترین و صحیحترین روش واگذاری است، با توجه به عدم نیاز به ارائه تخفیف برای فروش دارایی، منابع مالی بیشتری را نیز برای دولت تجهیز خواهد کرد
نکته در خور توجه این است که بیم آن میرود که با عرضه سهام دولت و سهام عدالت با این حجم بزرگ، شاهد آغاز ریزش قیمت سهام در بورس تهران باشیم. بدیهی است در این وضعیت خیل عظیم جمعیتی که در شمار خریداران غیرحرفهای سهام قرار دارند، زیانکار خواهند شد.