به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، لکن با کمال تاسف جمع بسیاری از مخاطبان به دلیل سوابق ذهنی قبلی از جناب حداد عادل، فرصت را مغتنم شمردند و به بدگویی مشعول شدند و جماعت دیگر نیز به ستایش از خدمات فرهنگی او پرداختند. در این میان همه مخالفان و موافقان از اصل مطلب غافل ماندند و در حاشیه با یکدیگر به دوئلی به نام «حداد عادل ومدرسه غیرانتفاعی فرهنگ» پرداختند. در حالی که دردآورترین موضوع این بود که مجری پس از ابراز نگرانی خانم ماهروزاده مبنی براین که مدرسه مناسب ازحیث تربیتی در تهران پیدا نکردیم، باصراحت تمام در رسانه ملی گفت:
« این با فلسفه اصلی تاسیس حکومت اسلامی در تعارض است و خیلی متوجه نمی شوم پس از چهل سال …»
جا دارد من هم به عنوان شهروندی از این دیار که نمی دانم حقی برای اظهارنظر دارم یا خیر! بگویم « من هم متوجه نشدم، بعدازچهل سال چه می خواستیم و به چه چیزی، رسیده ایم؟!»
لذا مناسب است به جای نزاع های حاشیه ای و بعضاً زرگری، صادقانه بررسی شود که آیا فرهنگ حاکم بر جامعه از حیث دینداری و مردم داری و معیشت و اخلاق حاکمیتی و سیاسی و اقتصادی و… موفق و منطبق با آرمان های روزهای اول انقلاب بوده است و آیا شرایط عمومی کشور با شعارهای روزهای اولیه بعد ازانقلاب منطبق است یا خیر؟
قصد سیاه نمایی ندارم ولی باید پرسید که آیا واقعا آنچه که می خواستیم باشیم، همین است که الان هستیم؟!
اگرچنین است که بنده باید بر جوانی خودم افسوس بخورم که به راحتی هدر رفت! گرچه افزایش بنیه دفاعی و تهاجمی تنها بیت الغزل حاکمیت است که به آن افتخار می کند، در حالی که قرارمان این بودکه « ایران خانه همه باشد»؛ آیا چنین است؟ آیا واقعاً بدون هرگونه تعصب، فرهنگ عمومی حاکم به ویژه صاحبان قدرت و طبقه حاکمان مورد قبول مان است؟
در دوره ای از تاریخ این سرزمین از حوزه های علمیه، صدای صلح و دوستی و عدالت به گوش می رسید. آیا امروز نیز این چنین است؟ در تجمع سیزده آبان در حوزه علمیه، به صراحت رئیس جمهور قانونی کشور به مرگ تهدید می شود و با این روش ها فرضا می خواهند مردم و جامعه را به بهشت هدایت کنند و متاسفانه صدای اعتراض بزرگان حوزه هم در تقبیح این نوع حرکات مذبوحانه شنیده نمی شود. این درحالی ست که با بی تفاوتی صفحات زرین اسلاف خویش را به سیاهی مبدل می کنند و آهنگ ارتباط مردم و روحانیت را به سردی و ناکامی هدایت می کنند!
لذا باید خطاب به خانم ماهروزاده و مجری محترم برنامه تلویزیون بگویم:
من هم نفهمیدم چرا این چنین شد ولی می دانم چرا درست نمی شود وهر روز شکاف بیش از پیش می شود!
قصد داشتم به نمونه هایی از آسیب ها اشاره کنم ولی از حوصله نوشتار خارج است و فقط تاکید می کنم نگرانی از داشتن محیط امن از جهات مختلف برای فرزندان، نه تنها بعد از تاسیس مدارس پسرانه و دخترانه فرهنگ برطرف نشده است بلکه بر نگرانی های فراگیر اجتماعی همه ما افزوده شده است و اگر بیست سال پیش دغدغه های معدودی داشتیم، امروز دغدغه ها به فراوانی غیرقابل شمارش است و گسترش پیدا کرده است. چنانکه امید به زندگی سالم را کاهش داده و گسست بین آحاد جامعه از حیث رفتار و اعتقاد و باورهای دینی و … به وضوح دیده می شود که کمتر امیدی هم به درمانش می توان یافت. یا حق. /خبرآنلاین