آفت بلعیدن بودجه!
خبرمهم: بعد از سایهروشنهای حذف ارز ترجیحی یا همان ارز چهارهزارو۲۰۰ تومانی برای دارو، این روزها آزادسازی نرخ آرد و به دنبالش افزایش قیمتها توسط دولت سیزدهم کار را از انتقاد هر روزه مردم و طیفی از سیاسیون گذرانده است تا جایی که علاوه بر بلندشدن داد حامیان رئیسی و برخی دیگر نگرانیهایی را ایجاد کرده است. در این بین اختلافنظرها بر سر حذف این ارز جنجالی و مهمتر از آن چگونگی انجام این جراحی بزرگ اقتصادی از همان ابتدا محل بحث و منازعه بسیاری بوده است. اکنون که دولت سیزدهم دست به کار شده تا این ارز حذف شود، توجیهات متعددی برای اقدامات دولت در حوزه معیشت تراشیده میشود که محل تفسیر بسیار دارد. ازاینرو «شرق» در گفتوگویی با حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی که سابقه حضور ۱۲ساله در کمیسیون برنامهوبودجه را هم در کارنامه خود دارد به بررسی دقیقتر مسائل معیشتی کشور از ابعاد مختلف پرداخته است.
به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، عبدالرحمن فتحالهی: بعد از سایهروشنهای حذف ارز ترجیحی یا همان ارز چهارهزارو۲۰۰ تومانی برای دارو، این روزها آزادسازی نرخ آرد و به دنبالش افزایش قیمتها توسط دولت سیزدهم کار را از انتقاد هر روزه مردم و طیفی از سیاسیون گذرانده است تا جایی که علاوه بر بلندشدن داد حامیان رئیسی و برخی دیگر نگرانیهایی را ایجاد کرده است. در این بین اختلافنظرها بر سر حذف این ارز جنجالی و مهمتر از آن چگونگی انجام این جراحی بزرگ اقتصادی از همان ابتدا محل بحث و منازعه بسیاری بوده است. اکنون که دولت سیزدهم دست به کار شده تا این ارز حذف شود، توجیهات متعددی برای اقدامات دولت در حوزه معیشت تراشیده میشود که محل تفسیر بسیار دارد. ازاینرو «شرق» در گفتوگویی با حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی که سابقه حضور ۱۲ساله در کمیسیون برنامهوبودجه را هم در کارنامه خود دارد به بررسی دقیقتر مسائل معیشتی کشور از ابعاد مختلف پرداخته است.
آنگونه که در محافل رسانهای مطرح بود، دولت حذف ارز چهارهزارو۲۰۰ تومانی را منوط به آزادشدن تمام یا بخشی از اموال بلوکهشده خود در عراق، کره جنوبی و… کرده بود. درحالیکه باوجود اعلان رسانههای وابسته به دولت و تأیید دستگاه سیاست خارجی نهتنها خبری از این آزادسازیها نیست که حتی اخباری درخصوص شکست رسمی مذاکرات برجام به گوش میرسد، کمااینکه دوشنبه هفته گذشته رویترز به نقل از دیپلماتهای اروپایی از نزدیکبودن مرگ برجام سخن گفت. حال سؤال اینجاست در شرایطی که نه خبری از آزادسازی اموال بلوکهشده ایران است و نه اخبار مثبتی از مذاکرات وین و لغو تحریمها به گوش میرسد چرا دولت دست به حذف ارز ترجیحی از کالاهای مردم زده است که قبلتر با دارو شروع شده و اکنون به آرد و نان مردم رسیده است؟
واقعیت امر آن است که دولت رئیسی بیش از هر دولتی این ادعا را مطرح کرد که مسائل اقتصادی و معیشت مردم را به دیپلماسی و آینده برجام گره نمیزند. اما در مدت ۱۰ ماه از عمر دولت سیزدهم واقعیتهای میدانی این مهم ثابت کرد که اقتصاد و اصطلاحا نان مردم بیش و پیش از هر چیزی به برجام گره خورده است. امروز مردم بیشتر از هر زمان دیگری به خوبی دریافتهاند که دیپلماسی و توقف مذاکرات برجام تا چه اندازه بر معیشتشان سنگینی میکند. نکته مهمتر اینجاست درست در زمانی که خبرهای خوبی از مذاکرات وین به گوش نمیرسد و ما شاهد تداوم توقف در احیای برجام هستیم، دولت به ناگاه جراحی بزرگ اقتصادی خود ذیل حذف ارز ترجیحی را ابتدا از دارو و اکنون با نان و آرد مردم کلید زده است.
پس شما معتقدید که کلیدخوردن حذف ارز ترجیحی از دارو و نان و آرد مردم بیارتباط به توقف دو ماهه مذاکرات وین و زمزمه شکست احیای برجام نیست؟
همانگونه که گفتم و بازهم تأکید میکنم بیشک دیپلماسی و آینده برجام بیش و پیش از هر چیزی بهطور مستقیم روی اقتصاد و معیشت اثر خود را خواهد داشت. پس به نظر میرسد در شرایطی که امیدی به احیای برجام نیست و دولت هم دستش از رسیدن به اموال بلوکهشده کوتاه است، مجبور شده برای مدیریت هزینهها و همچنین رفع کسری بودجه از هماکنون به سمت اجرائیکردن حذف ارز ترجیحی برود. البته باید یادآور شد که این اقدام یک سازوکار اقتصادی مفید هم قلمداد میشود، اما نحوه اجرای آن توسط دولت، آن هم در شرایط کنونی که اساسا بستر و فضای لازم برای این جراحی بزرگ اقتصادی فراهم نیست سبب شده آسیبهای حذف ارز ترجیحی بیشتر از مواهب آن باشد تا جایی که اکنون شاهد اوجگیری نگرانی مردم درخصوص نان و دارو هستیم که امکان دارد به دیگر اقلام نیز کشیده شود.
جناب فلاحتپیشه شما ۱۲ سال در کمیسیون برنامهوبودجه مجلس شورای اسلامی حضور داشتید. به موازاتش در هر سه دوره حضورتان در مجلسهای هفتم، هشتم و دهم نیز عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بودید، علاوه بر ریاست کمیته سیاست خارجی حتی یک سال هم ریاست این کمیسیون را در مجلس دهم بر عهده داشتهاید؛ بنابراین هم به مسائل اقتصادی، مالی، بودجه و بودجهریزی دولت و مجلس واقف هستید و هم به حوزه سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک اشراف دارید. به باورتان تداوم توقف مذاکرات وین تا چه اندازه بر معیشت تأثیر خواهد داشت؟
در این رابطه باید چند نکته مهم را یادآور شد. نخست برخلاف ادعای دولت که معتقد بود مذاکرات برجام و لغو تحریمها ارتباطی به آزادسازی اموال بلوکهشده ایران ندارد، من بر این باورم دولت بیش از همه منتظر بود که برجام امضا شود که به موازات لغو تحریمها بخشی یا تمام اموال بلوکهشده ایران در سایر کشورها آزاد شود تا دولت به دلارهای مسدودشده دست پیدا کند و به پشتیبانی این منابع بتواند بخشی از برنامههای حوزه اقتصادی بهخصوص حذف ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی را اجرائی کند اما این اتفاق رخ نداد و دولت هم مجبور شد بهصورت غافلگیرانهای حذف ارز ترجیحی از کالاهای اساسی مردم را اجرائی کند. اما نکته کلیدی که میتواند پاسخ روشنی به سؤال مهم شما باشد این است که با توجه به سابقه و تجربه بیش از یکدههای در کمیسیون برنامه و بودجه در گفتوگو با شما بهصراحت عنوان میکنم دولت از محل ارز ترجیحی در سال بیش از ۷۰ هزار میلیارد تومان یارانه به نان و آرد تخصیص میداد. پس حذف این ارز از آرد صنعتی و بعد آرد سنتی سبب خواهد شد که این درآمد ۷۰ هزار میلیارد تومانی به خزانه دولت بازگردد. حال نکته مهم و کلیدی اینجاست که بر اساس گفته مقامات دولت سیزدهم از این مبلغ تنها چهار هزار میلیارد تومان به یارانه نان مردم داده میشود. پس باید پرسید که مابقی درآمد ۶۶ تا ۶۷ هزار میلیارد تومانی حاصل از حذف ارز ترجیحی به آرد چه خواهد شد؟!
من همین سؤال شما را از خودتان میپرسم. مابقی درآمد ۶۶ تا ۶۷ هزار میلیارد تومانی حاصل از حذف ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی به آرد چه خواهد شد؟
آنچه من در سایه تجربه ۱۲ساله خود در کمیسیون برنامهوبودجه کسب کردم، این بود که در زمان بودجهریزی و چکشکاری، وزارتخانهها از ضعف اطلاعاتی و عدم اشراف نمایندگان به میزان درآمدهای واقعی دولت سوءاستفاده میکردند تا به اسم کسری بودجه، خدمات دولت را گرانتر کنند. در کنارش سعی میشد بستههای حمایتی دولت هم کاهش یابد تا در مجموع شاهد افزایش درآمدهای دولت باشیم. اما بعد از چکشکاری و بودجهریزی، زمانی که پای اجرائیشدن آن توسط وزارتخانهها به میان میآمد، چیزی که محلی از اعراب نداشت، نظارت نمایندگان بود؛ چون از این مرحله به بعد دستگاههایی که من اسم آن را «بودجهخواران» میگذارم، وارد گود میشدند و تمام منابع دولت را بین خود تقسیم میکردند؛ بنابراین یقین بدانید آنها از هماکنون دهانشان را برای بلعیدن مابقی ۶۷ هزار میلیارد تومان درآمد حاصل از حذف ارز ترجیحی به آرد صنعتی و سنتی باز کردهاند تا این بودجه را بین خود تکهتکه کنند.
اجازه دهید از دیدگاه موافقان و حامیان این تصمیم جنجالی دولت هم به مسئله نگاه کنیم. بسیاری از این طیف معتقدند تبعات مخرب ناشی از تخصیص ارز به آرد شرایطی را رقم زده است که دولت نهایتا باید آزادسازی نرخ را اجرائی میکرد. به باور حضرتعالی اساسا پارامتری به نام «قاچاق» تا چه اندازه میتواند توجیهی برای این آشفته بازار دولت در حوزه اقتصادی و معیشت باشد؟ چراکه به نظر میرسد کارد به استخوان رسیده است. هر روز به بهانه قاچاق دارو، پوشک، بنزین، شیر خشک، روغن، ماکارونی، آرد و… شاهد تورم افسارگسیختهای هستیم که داد همه را درآورده است.
اینجا دو مسئله مطرح است؛ اول اینکه نگاه دولت به حذف ارز ترجیحی چه اندازه درست است و مهمتر از آن شیوه اجرائیکردن آن تا چه حد دقیق، علمی، مبتنی بر واقعیت اقتصادی و معیشتی و فراهمکردن بسترها و فضای لازم برای این جراحی بزرگ اقتصادی است. در باب نخست، بحق این ادعا وجود داشت که تخصیص یارانه آرد و نان از محل ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی چند مشکل و معضل جدی را بهدنبال داشته است که همگی در نهایت ظلم به مصرفکننده داخلی بود؛ چون این یارانه در محل مناسب صرف نمیشد، بنابراین مردم هم مجبور بودند با وجود تخصیص یارانه آرد به نانواییها، نان را با نرخ گرانتری خریداری کنند. پس دادن آن همه یارانه دولتی بیفایده بود. معضل دیگر به فضای رانتی و قاچاق آرد و گندم حاصل از تخصیص یارانه بازمیگشت؛ تا جایی که آرد یارانهای با قیمت ۱۵ برابری در مرزها به فروش میرسید. از طرف دیگر حدود هشت میلیون نفر تبعه غیرایرانی ساکن در کشور هم از این یارانه آرد که حق ملت بود، استفاده میکنند. در کنارش دورریز ۳۰ درصدی نان، نبود کیفیت در پخت، کاهش رقابت در ارائه نان باکیفیت و… سبب شده بود بسیاری از کارشناسان حذف ارز ترجیحی از آرد صنعتی و سنتی را اقدامی پسندیده و بجا بدانند. اما انتقاد جدی کارشناسان و اعتراض بحق مردم به چگونگی اجرای این جراحی بزرگ توسط دولت بازمیگردد؛ یعنی در شرایطی که جا داشت این ۷۰ هزار میلیارد تومان ناشی از حذف ارز ترجیحی به آرد صنعتی و سنتی مستقیما به مردم داده میشد، شاهد کارتیکردن نان و اقداماتی نظیر دادن یکسوم نان سنگک به هر ایرانی در روز یا نهایتا اعتبار چهار هزار میلیارد تومانی برای یارانه نان هستیم. ضمن اینکه باید در نظر داشت چون قوت غالب مردم در کشور نان است، با یک حساب سرانگشتی باید به هر خانواده تا یک میلیون تومان یارانه نان داده شود. اما متأسفانه بودجهخواران از همین الان دندان خود را برای این ۶۶ هزار میلیارد تومان تیز کردهاند؛ کمااینکه برای حذف یارانه دارو هم اینها دستبهکار شدهاند. درخصوص نکته کلیدی سؤال شما، یعنی مسئله قاچاق نیز باید اذعان کرد بهطور مشخص در کشور با یک فضای رانتی سیستماتیک در حوزه قاچاق مواجهیم. به هر حال برخی افراد با رانت دولتی که نصیبشان شده است، انحصار کامل واردات، صادرات و حتی قاچاق یک کالای خاص را در اختیار دارند؛ از نان و آرد گرفته تا شیرخشک، خودرو، بنزین، پوشک، روغن، دارو، غلات و حتی غذای دام. سالهای سال در مجلس افرادی حضور داشته و دارند که به دلیل منافع خود اجازه ندادهاند برای مثال یارانه آرد و نان مردم هوشمند شود؛ کمااینکه برخی نمایندگان در کمیسیون برنامه و بودجه تمام تلاش خود را به کار بستند تا شبکه یارانهخواری آرد و نان مردم برای بقای منافعشان حفظ شود؛ بنابراین کشور در زمانی که با تحریم مواجه نبود، تا اندازهای هم در ثبات اقتصادی و معیشتی به سر میبرد، خبری از تحریمهای کمرشکن نبود و میتوانست دست به این جراحی بزرگ اقتصادی بزند، این رانتخواران بودجه اجازه ندادند. به هر حال در دوره روحانی فضای رانتی ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی دولت را فلج کرد و نهایتا به هدررفت گسترده منابع ارزی منجر شد. بنابراین من آسیبشناسی دولت رئیسی و مجلس یازدهم درخصوص حذف ارز ترجیحی را آسیبشناسی درستی میدانم. واقعا این ارز فسادزاست، اما نحوه اجرای آن بهشدت نگرانکننده است.
نکتهای که قدری ذهن را درگیر میکند، ناظر بر تضاد واقعیتهای اقتصادی کشور با ادعای دولت و وزرای کابینه رئیسی است. از یک طرف وزیر نفت به فروش و صادرات بیشتر انرژی و به تبعش درآمدهای چند برابری نسبت به دولت روحانی اشاره دارد، در کنارش ادعای آزادشدن برخی منابع بلوکهشده هم مطرح میشود. حال در این شرایط که فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت، بازگشت درآمدهای آن به کشور و آزادشدن بخشی از اموال بلوکهشده توسط این دولت مطرح است، چرا ذیل گفته شما دولت به شکل غافلگیرکنندهای در حال اجرای حذف ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی است؟ آیا مشکل نبود منابع ارزی است که سعی دارند با حرفدرمانی ورزا مدیریت شود؟
ابتدابهساکن باید گفت مردم ایران حق دارند که روابط مسالمتآمیز و حسنهای با کل کشورهای دنیا داشته باشند و آثار مخرب افزایش مصنوعی تنش با دیگر کشورها روی معیشت آنها سنگینی نکند؛ بنابراین اگر برجام قبل از تجاوز روسیه به اوکراین امضا میشد، کشور ما با مشکل کمبود منابع ارزی روبهرو نبود. هیچ کشوری به اندازه ایران از توان و ظرفیت بالایش در اقتصاد بینالملل به دلیل مشکلات خودساخته محروم نیست. ضمن اینکه سؤال اصلی این نیست که ادعای دولت درخصوص چندبرابرشدن منابع ارزی کشور نسبت به سالهای پایانی دولت دوازدهم تا چه حد نزدیک به واقعیت است، نکته مهمتر آنجاست که حتی اگر چنین ادعایی واقعیت هم داشته باشد، چرا روی معیشت مردم اثری ندارد؟ در این زمینه جا دارد کالبدشکافی عمیقتری صورت گیرد. همواره یکی از مصادیق معروف تاریخی با هدف تشبیه وضعیت کنونی کشور و مشابهتش به شعب ابیطالب بازمیگردد. درحالیکه مسئولان سعی در استفاده ابزاری و گزینشی از این کلیدواژه دارند.
چطور؟
واقعیت آن است که اگر تشابه دوران فعلی به دلیل تحریمهای آمریکا را با شعب ابیطالب نزدیک به واقعیت بدانیم، این مقامات و مسئولان نیستند که رنج و فشار ناشی از بحران اقتصادی به دلیل تحریمهای آمریکا را به دوش میکشند و مقامات نیستند که به دلیل گرسنگی روی شکم خود سنگ میبندند؛ بلکه این مردم هستند که به واقع در شعب ابیطالب گرفتار شدهاند. مسئولان که روزبهروز وضعیت بهتری دارند. متأسفانه همانگونه که تخصیص ارز ترجیحی در دولت روحانی طبقه ویژهای از رانتخواران را بین مسئولان ایجاد کرد، اکنون هم حذف این ارز از طرف دولت رئیسی با این شکل اجرائی میتواند طبقه رانتخوار دیگری را برای چپاول درآمدهای حاصل از حذف ارز ترجیحی ایجاد کند؛ بنابراین همانگونه که در دولت روحانی طبقه ویژه رانتخوار ارز ترجیحی به ملت ایران خیانت کرد، الان هم طبقه ویژهخوار دولت جدید که درصدد بلعیدن درآمدهای ناشی از حذف این ارز است، به مردم خیانت خواهد کرد. در این کشور ارگان پشت ارگان، سازمان پشت سازمان برای بودجهخواری درست میشود. اینها پشت درهای پاستور برای چاپیدن بودجهها لانه کردهاند. حتی از یارانه آرد و نان مردم هم نمیگذرند. نظام بودجهریزی ایران نیازمند امیرکبیر دیگری است. حتی معتقدم امیرکبیر سده جدید در آغاز قرن ۱۵ هجری شمسی کارش بهمراتب سختتر از امیرکبیر در سال ۱۲۳۰ هجری شمسی است. ۱۷۰ سال پیش امیرکبیر تنها به مقابله با چند رانتخوار و ویژهخوار یا تصحیح چند تخلف بودجهای دستبهگریبان بود؛ اما امروز فساد در بودجهریزی کشور به حدی سیستماتیک و ساختاری شده است که میتوان گفت تمام سازمانها و ارگانها را در باتلاق رانت و فساد گرفتار کرده است؛ دستگاههایی که برای بودجههای کلان خود هیچگونه خروجی و دستاورد قابل دفاعی ندارند. حال شما از همین نکتهها میتوانید به عمق فساد در بودجهریزی کشور پی ببرید. اگر امیرکبیر جدید ظهور کند و تمام این بودجهخواران را قلعوقمع کند و حق مردم به آنها داده شود، مطمئن باشید ملت ایران حتی در شرایط تحریمی کنونی هم میتوانند زندگی شرافتمندی داشته باشند. نکته دردناکتر اینجاست که متأسفانه برخی مسئولان در داخل کشور معتقدند زندگی مردم در شرایط سخت بخشی از تجربه کشور است که لاجرم باید اتفاق بیفتد. این حضرات در طول این سالها یاد گرفتهاند که نه خود و خانوادههایشان، بلکه مرتبا مردم را به زندگی سخت تشویق کنند و شرایط مردم ایران را با یمن، افغانستان و… مقایسه میکنند. این نگاه انجمن حجتیه آفت سیاسی جمهوری اسلامی ایران است.
از همین آسیبشناسی شما به کالبدشکافی عمیقتری از جراحی بزرگ دولت در زمینه حذف ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی بپردازیم. همانگونه که شما در توییت جمعه گذشته مطرح کردید، از محل حذف ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی، دولت به درآمدی حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان دست پیدا خواهد کرد که سبب خواهد شد سلسله اقدامات دولت در زمینه حذف ارز ترجیحی از دارو و آرد به دیگر اقلام کشیده شود. ضمن اینکه به هر حال این رقم میتواند کل کسری بودجه دولت را هم پوشش دهد؟
کوتاه عرض کنم، بله. احتمال تکرار حذف این ارز درخصوص دیگر اقلام و کالاها وجود دارد.
سؤال بسیار مهمی که ذهن من را درگیر کرده این است که آیا همانگونه که جنگ اوکراین سبب تغییر عملکرد روسیه در قبال مذاکرات احیای برجام شد تا اندازهای باعث سوءمحاسبه تهران در قبال مذاکرات برای احیای برجام نشده است؛ چون به نظر میرسد در نتیجه آغاز این جنگ، تداوم آن و تقابل پررنگتر دو بلوک شرق و غرب شاهد تغییرات معناداری در فضای بینالملل هستیم که مهمترین آن به افزایش نفت در بازارهای جهانی و تحولات بعدی بازمیگردد، ازاینرو احتمالا جمهوری اسلامی ایران به این ارزیابی رسیده است که دیگر به مذاکرات برجامی و لغو تحریمها نیازی ندارد. شما تا چه اندازه این گزاره را نزدیک به واقعیت میدانید؟
من وضعیت کنونی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ناشی از سوءمحاسبه نمیدانم. این وضعیت بیشتر متأثر از حاکمیت طیفی از تابوهای ذهنی مسئولان است. تابوها ربطی به محاسبه منطقی در سیاست خارجی ندارند. اساسا تابوهای ذهنی محاسبات منطقی دیپلماتیک را برنمیتابند.
از دید شما این تابوهای ذهنی در حوزه سیاست خارجی چیست؟
مهمترین تابو این است که تحت هر شرایطی سیاستهای شخصی مانند پوتین جاهطلب در داخل کشور توجیه شود، حتی اگر منافع ملت ایران قربانی شود تا تابوهای ذهنی برخی افراد در داخل برای تقدسبخشی به روسیه به هم نخورد؛ اما واقعیت آن است که رئیسجمهور روسیه و ارتش این کشور به دلیل جنایات جنگی غیرقابل کتمان در اوکراین یکی از منفورترین چهرههای سیاسی حال حاضر دنیاست. از آن مهمتر من معتقدم برجام تحتالشعاع جنگ اوکراین قرار گرفت و روسها احیای برجام را به این جنگ فروختند. درعینحال به باور من در وزارت امور خارجه دولت رئیسی به جای حضور دیپلماتهای کارکشته با «سیاستمداران غیردیپلمات» مواجهیم که بیش از آنکه کار تجربی در حوزه حساسی مانند مذاکرات هستهای داشته باشند، بیشتر یک بولتننویس هستند. با بولتننویسی نمیتوان مذاکراتی در سطح ۱+۵، آن هم درخصوص پرونده فعالیتهای هستهای را پیش برد. مؤیدش هم توقف مذاکرات است. در کنارش از آغاز دولت سیزدهم، وزارت امور خارجه به جای آنکه یک سازوکار مشخص و دقیق برای مدیریت احیای برجام داشته باشد، مرتبا دست به اتخاذ موضع سیاسی زده و پیگیری مذاکرات را به روسها سپرد؛ روسها هم از این وابستگی ایران نهایت سوءاستفاده را بردند./شرق