اقتصادی

بوی تند نفت و کیسه سوراخ انگلیسی

خبرمهم: مثلث مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه قاجار با همه یال و کوپال شان و رضا شاه و محمدرضا شاه با همه صولت و مکنت شان وقتی رنگ سیاه و بوی تند طلای سیاه را دیدند و شنیدند، چنان برق از چشمان و هوش از سرشان پرید که فراموش کردند درباریان و کارگزاران بدتر از خودشان چه هنرمندانه به گرگِ در لباس میش متوسل شده و با باج دادن به تجار و سیاستمداران بریتانیا، کیسه انگلیسی را چنان پر کردند که مردم استعمار زده ایران تا فرق گرفتار استعمار پیر بمانند.

به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، ۲۹ اسفندماه هفتادمین سالگرد تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت کشورمان در آخرین روز سال ۱۳۲۹ است. طرحی که ایده اولیه آن توسط غلامحسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی مطرح شده اما به دلیل فراهم نبودن بستر به جریان افتادن آن، دکتر محمد مصدق در مجلس شانزدهم با همکاری و مساعدت آیت الله کاشانی و جمعیت فداییان اسلام موفق به تصویب آن شد.

داستان اکتشاف نفت در خوزستان

با مطرح شدن احتمال پیدا شدن رگه های نفت و گاز در ایران ابتدا سر و کله چهره های اقتصادی و تجار انگلیسی و بعد سیاستمداران و دولت های این کشور یکی پس از دیگری در کشورمان پیدا شد. چهره های سیاسی و اقتصادی بریتانیا که در طول تاریخ به سیاستمداران و اقتصادانان طماع، حیله گر و باهوش معروف هستند، نهایت بهره را از نادانی حکام و سلاطین قاجار و ترس و طمع کارگزاران و درباریان پادشاهان قاجار و پهلوی بردند.

ابتدا دارسی تاجر سرشناس بریتانیایی کلنگش را در مسجد سلیمان بند کرد و نتیجه سخت کوشی ها و تلاش های شبانه روزی تیمش را در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۲۸۷ شمسی با فوران ۱۱۷۹ پایی نفت و گاز مخلوط در هم گرفت و ۲۵ سال بعد سِر جان کِدمن و شرکت نفت انگلیس در مورخه ۱۱ دی ۱۳۱۲شمسی با قرارداد ننگین ۱۹۳۳ برای طرف ایرانی و قراردادی بی نهایت سودده برای طرف بریتانیایی وارد بازار نفت و اقتصاد ایران شد و این وضعیت به لطف طمع ورزی ها و حماقت های پهلوی پدر و پسر تا انقلاب اسلامی ایران ادامه یافت.

درخشش مبدع ملی شدن صنعت نفت

مبتکر اصلیِ ملی کردن صنعت نفت کشورمان شخصی به نام غلامحسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان در مجلس شورای ملی بود.

وی که در مجالس چهاردهم و پانزدهم نماینده مردم قوچان در مجلس بود پس از ورود به مجلس چهاردهم در ۱۲ آذر ۱۳۲۳ شمسی در خلال ایراد نطقش که در مخالفت با رأی اعتماد به کابینه مرتضی قلی بیات معروف به سهام السلطان بیات بود، همزمان طرحی را به صورت شفاهی مطرح کرد که در آن خواستار لغو امتیاز نفت جنوب از دارسی انگلیسی شد.

وی برای به جریان انداختن طرحش در صحن علنی مجلس به امضای ۱۴ نماینده دیگر نیاز داشت. پس از پایین آمدن از پشت تریبون سراغ دکتر محمد مصدق، لیدر جریان اقلیت مجلس رفت و از او خواست تا طرحش را به عنوان اولین نماینده مجلس چهاردهم امضاء کند، اما مصدق از امضای طرح امتناع کرد و بدین ترتیب سایر نمایندگان همفکرش نیز طرح را امضاء نکردند.(۱)

او بعدها در کتاب عملیات چکمه، خاطره آن روز را این طور نوشت: روزی که طرح را در مجلس خواندم، رو کردم به مصدق و گفتم آقا شما که طرح مفید دیروز را که راجع به عدم اعطای هر گونه امتیاز به خارجی‌ها پیشنهاد کردید و تصویب شد، اکنون باید اولین کسی باشید که این طرح را امضاء می کنید. این را گفتم و از پشت تریبون پایین آمدم و یک‌سر رفتم به کنار مصدق و طرح را پیش روی او گرفتم که آن را امضاء کند.

وی ادامه داد: مصدق در جوابم گفت: «من این طرح را امضاء نمی‌کنم اما خواهش می کنم فردا بیا به خانه من تا در این باره با هم گفتگو کنیم.» من حرفی نزدم و فردای آن روز رفتم به خانه مصدق. همین که من را دید از جایش پرید و صورت من را بوسید و گفت: «تو دیروز کار شجاعانه و وطن‌پرستانه کردی آفرین.» گفتم پس چرا شما کار من را تایید نکردید؟ مصدق گفت: «جان کلام همین جاست. تو که دیروز کار میهن‌پرستانه‌ای کردی حالا باید با یک کار میهنی دیگر آن را تکمیل کنی» گفتم چکار کنم؟ گفت: «اصرار در بردن این طرح به جلسه علنی مجلس نداشته باشی.» با تحیر پرسیدم چرا؟ گفت: «اگر تو دیدی که دیروز مجلس طرح پیشنهادی من را با فوریت تصویب کرد، برای آن بود که طرح من در عین حالی که به روسها یا دولتهای دیگر لطمه می زند و دست آنها را از نفت ایران کوتاه می کرد، به منافع انگلیسی ها زیانی نمی‌رسانید چون آنها امتیاز خودشان را داشتند و خوشحال هم می شدند که رقیب از سر راه برداشته شده است و به همین خاطر، کلیه نمایندگان طرفدار انگلیس طرح من را صمیمانه پذیرفتند و به آن رای موافقت دادند. ولی طرحی که تو آورده‌ای با طرح من خیلی فرق دارد. تو مستقیماً دست رد بر سینه انگلیس گذاشته‌ای و محال است که نمایندگان انگلیسی مجلس که متأسفانه عده‌شان هم زیاد است، بگذارند طرح تو به تصویب برسد.» بعد گفت: «حالا فهمیدی من چرا دیروز از امضای طرح تو خودداری کردم؟» سخنان مصدق به دلم نشست و قلبا آنها را تایید کردم.»

افتخار ملی شدن نفت به نام مصدق

دکتر محمد مصدق در خلال برکناری و سقوط رضا شاه در شهریور ۱۳۲۰ در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی شرکت کرد و بار دیگر به مجلس راه یافت. شرایط سیاسی داخلی و وضعیت کشور در منازعات بین المللی شرایطی را طی می کرد که روسیه از شمال و بریتانیا در جنوب و آمریکا در حال چانه زنی برای گرفتن امتیازهای نفتی از محمدرضا پهلوی بود.

مصدق لیدر فراکسیون اقلیت در مجلس چهاردهم، رهبری ۱۵ نماینده همفکر دیگر خود را برعهده داشت. نظر او درباره امتیازات نفتی واگذار شده به دول خارجی به طور کلی این بود که «به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد؛  چرا که این دور باطل تمامی ندارد.»

وی در طول سالهای مبارزه مردم، روحانیون و ملی گراها برای خارج کردن منابع نفتی از چنگال انگلیس و بریتانیا و ملی کردن صنعت نفت، معتقد بود: «ایرانیان باید خود منابع نفتی کشورشان را اداره کرده و مورد بهره برداری قرار دهند.»

لیدر فراکسیون اقلیت مجلس چهاردهم برای کوتاه کردن دست روسها از چاههای نفت شمال کشور، در هفتاد و نهمین نشستِ چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی، قبل از نطق غلامحسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان در مجلس که در مخالفت با رای اعتماد به کابینه سهام السلطان بیات نطق کرد، رای موافق مجلس را برای طرح منع دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت با نیروهای خارجی در ایران را به دست آورد.

این طرح در حالی به تصویب مجلس شورای ملی رسید که در آن سال، کل نفت خام ایران ‎ ۳۲ میلیون تن معادل بیش از یک سوم مجموع تولید نفت خام خاورمیانه بود گذشته از آن ایران در آن سال‎ ۹۰ درصد نفت خام اروپای غربی را تامین می کرد.

به دلیل فعالیت پیگیرانه دکتر مصدق در مجلس و نارضایتی دربار پهلوی و شرکای بریتانیایی اش، پهلوی پسر از ورود مصدق به مجلس پانزدهم ممانعت کرد. اصلی ترین هدف عوامل وابسته به انگلیس تنفیذ قرارداد ۱۹۳۳ به دست دولت ساعد مراغه‌ای و تصویب مجلس پانزدهم بود اما فشار افکار عمومی مانع شد و عمر مجلس پانزدهم به‌ پایان رسید.

در انتخابات مجلس شانزدهم با وجود همه تلاشها و فشارهای شاه و دربار، دکتر مصدق موفق شد در دور دوم انتخابات به مجلس راه پیدا کند و در این دوره طرح ملی شدن صنعت نفت به رهبری او و حمایت آیت الله کاشانی به تصویب رسید.

طرح ملی شدن صنعت نفت ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به امضای همه اعضای کمیسیون نفت مجلس شانزدهم رسید. این کمیسیون در اول تیر ۱۳۲۹ برای رسیدگی به لایحه نفت معروف به لایحه گس-گلشائیان تشکیل شد.

همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را ۲۴ اسفند به مجلس داد و با تلاش دکتر مصدق و اعضای فراکسیون اقلیت مجلس در جلسه علنی مورخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رساند.

ماجرای تصویب طرح مصدق

پیشنهاد دکتر محمد مصدق رییس فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم یک بار در مجلس شانزدهم رد شد.

پیشنهاد مصدق که توسط مجلس رد شد به این شرح بود: به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.

رد این پیشنهاد در مجلس اتفاقات و تنش های اجتماعی دامنه دار زیادی را در شهر به دنبال داشت. تظاهرات ضد استعماری بر علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزم آرا به پشتیبانی آیت الله کاشانی و فداییان اسلام به رهبری حجت الاسلام سیدمجتبی نواب صوفی در سراسر به راه افتاد. نخست وزیر رزم آرا با حمایت از شرکت نفت ایران و انگلیس در برابر خواست مردم ایستاد و موجب بالا گرفتن تنفر عمومی از خود شد. دانشجویان دانشگاه تهران با شعار «نفت ایران باید ملی شود» در میدان بهارستان تجمع اعتراضی شدیدی کردند.

رزم آرا در نشست های کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی از تداوم قرار داشتن امتیاز در اختیار شرکت نفت ایران و انگلیس حمایت کرد و معتقد بود ملت ایران توانایی اداره صنعت نفت را ندارد. وی در مجلس شورای ملی خطاب به نمایندگان دوره شانزدهم گفت: «ما ایرانی ها یک لوله هنگ هم نمی توانیم بسازیم. چه طور می خواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسی ها باشد. هر چه می گویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»

وی در واکنش به مخالفت ها و مقاومت های ملی ها به ریاست دکتر مصدق و مذهبی ها به رهبری آیت الله کاشانی گفت: مسجد را بر سر آیت الله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیت ها خراب می کنم.

در پی بالا گرفتن مخالفت ها با طرح رزم آرا، جنبش فداییان اسلام چاره کار را در ترور وی دید. جناب نخست وزیر ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای رفتن به مجلس ترحیم آیت الله فیضی از بزرگان آن روزگار، حین وارد شدن به مسجد شاه با سه گلوله خلیل طهماسبی از اعضای اصلی فداییان اسلام به قتل رسید. ۱۳ روز از قتل رزم آرا ملی گراهای مجلس شانزدهم بار دیگر طرح ملی شدن صنعت نفت را به جریان انداخت و موفق به گرفتن رای مجلس شد.

نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن نفت

در آیت الله کاشانی برای جلوگیری از تصویب قرارداد ۱۹۳۳ نفت در مجلس اعلامیه ای درباره ملی کردن صنعت نفت به این شرح صادر کرد:

ملی شدن صنعت نفت، تنها چاره بی چارگی های ماست زیرا به این وسیله ثروت بیکرانی که خداوند تبارک و تعالی به ملت ایران عطا فرموده، از دست دشمنان بشر که مقصدی جز منفعت طلبی و مکیدن خون ملل ضعیف ندارند، بیرون آمده؛ به صاحبان حقیقی و مستحق آن می رسد. در اینجا بیان می کنم تا به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، همه افراد مملکت بخواهند که صنعت نفت ایران در مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود.

پس از انتشار این اعلامیه، اجتماع اعتراضی بزرگی در مسجد شاه بازار تهران برگزار شد و سخنرانان مختلفی درباره ضرورت ابطال قرارداد ۱۹۳۳ نفت سخنرانی کردند.

آیت الله کاشانی نیز در هشتم دیماه و ششم بهمن ۱۳۲۹ سخنرانی های تندی علیه رزم آرا به دلیل پافشاری بر قرار داشتن امتیاز بهره برداری از منابع نفتی کشورمان کرد.

در پایان تجمع اعتراضی، بر خواسته عمومی مبنی بر ملی شدن صنعت نفت تاکید شد . در بیانیه ای که در همین تجمع قرائت آمد:

۱-کشورهای اسلامی دریافته اند که میراث غرب برای آن ها چیزی جز بی دینی، نفاق، ظلم، فساد، فحشا و … نبوده است. از این رو، دیگر ادامه سلطه کشورهای غربی از طریق حمایت از خیانت کاران وطن فروش، انتخابات فرمایشی و تحمیلی، حکومت های نظامی و … بر جهان اسلام ممکن نیست.

۲-زعمای دینی به این نتیجه رسیده اند که باید نفت ایران ملی شود تا منافع آن به عموم برسد. ملی کردن منابع، کاری است که خود کشورهای اروپایی، از جمله انگلیس برای بهره برداری بیشتر آن ها به نفع شهروندانشان انجام می دهند.

۳-استعمارگران در برابر خواست ملی شدن صنعت نفت ما، هیچ مقاومتی نمی توانند بکنند؛ همچنان که در برابر آزادی طلبی های هندوستان، پاکستان، برمه، مصر، ایرلند و … دولت جبار انگلیس از ظلم و ستمکاری خود اضطراراً دست برداشته و دریافته است که اگر به مظالم استعماری خود خاتمه ندهد، نتایج وخیم آن مستقیماً عاید خود او خواهد شد.

۴-به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به صلح جهانی، همه افراد مملکت بخواهند که صنعت نفت ایران در مناطق کشور، بدون استثنا ملی اعلام شود و از آقایان نمایندگان وطن پرست، جز این انتظاری نیست که در وصول به این مقصود، بذل وجود نمایند.

البته به جز آیت الله کاشانی، مراجع دیگری نیز در شکل گیری نهضت ملی کردن صنعت نفت نقش مهمی را ایفا کردند. آیت الله سید محمد تقی خوانساری که از مراجع تقلید وقت بود، فتوایی شرعی به ضرورت ملی شدن صنعت نفت صادر کرد. دیگر مراجع تقلید همچون آیت الله صدر، آیت الله حجت و آیت الله فیض نیز فتاوایی در همین زمینه صادر کردند که سبب شد توده های وسیعی از مردم مذهبی در سراسر کشور به حمایت از ملی شدن صنعت نفت قیام کنند.

به نام سعادت ملت ایران و به منظور تأمین صلح جهانی، (ما) به امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد.

انگلیس که از به غارت بردن نفت و پرداخت بهای ناچیز برای آن به ایران سود کلانی می برد، در مقابل ملی شدن نفت از ابتدا تا حتی پس از تصویب آن، دست از مخالفت برنداشت اما با مقاومت مردم ایران، استعمار گامی به عقب نهاد و سه پیشنهاد به ایران داد:

۱-با تشکیل شرکتی جدید، درآمد نفتی ایران به صورت مساوی بین دولت ایران و شرکت سابق انگلیسی تقسیم گردد.

۲-پخش نفت در داخل ایران به یک شرکت تمام ایرانی واگذار شود.

۳-کارمندان ایرانی، جای کارمندان خارجی را برابر مقرراتی بگیرند.

این کشور ۳۸ روز بعد در هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ به ملی شدن نفت در دادگاه لاهه شکایت کرد و حتی با ارسال رزم ناوهای خود به آبهای مجاور ایران، تهدید به حمله کرد اما این تهدید با وجود موقعیت ایران و طرح مسأله جهاد مسلمین مؤثر واقع نشد در عین حال انگلیس، آمریکا را واسطه بین خود و ایران قرار داد و با دولت بعدی که دکتر مصدق بود، مذاکره کرد اما دولت این کشور نیز به فکر تامین منافع خود و باز کردن جا پای در ساختار قدرت ایران بود.

آمریکا برای شکستن انحصار انگلیس تا سال ۱۳۳۱ از ملی شدن نفت ایران و دولت مصدق حمایت کرد اما با عمیق شدن این نهضت به دلیل هراس از سلطه کمونیسم شوروی در ایران، از انگلیس حمایت و با آنان به توافق رسید. حاصل این توافق، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت مصدق و انعقاد قرارداد کنسرسیوم با محمدرضا شاه پهلوی بود.

نقش نواب در ملی شدن صنعت نفت

آشنایی نواب صفوی با آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی باعث شد تا از اواسط سال ۱۳۲۴ علیرغم اینکه با ملی‌گراها میانه خوبی نداشت اما با آیت‌الله کاشانی بر سر حمایت از آنان به توافق برسد. موضوعی که باعث شد فدائیان اسلام نقشی اساسی در راه یافتن کاشانی به مجلس، نخست‌وزیری مصدق و ملی شدن صنعت نفت داشته باشند. آنان از ملی‌گرایان خواسته بودند در صورت رسیدن به قدرت اجرای احکام اسلامی را در دستور کار قرار دهند.

بعد از سال ۱۳۲۷ که اقلیت مجلس شورای ملی مانع تصویب قرارداد گس- گلشاییان شد، رژیم پهلوی برای ممانعت از ورود اقلیت مخالف به این مجلس، عبدالحسین هژیر نخست وزیر وقت را مامور تقلب در انتخابات و دستگیر کردن آیت‌الله کاشانی به بهانه ترور نافرجام شاه و تبعید وی به لبنان کرد. فدائیان اسلام با مشاهده این مساله به این جمع‌بندی رسید که هژیر مانع اجرای احکام اسلام است به همین دلیل نام او در دستور ترور فداییان اسلام قرار گرفت. پس از ترور هژیر، فداییان اسلام با نامزد کردن آیت‌الله کاشانی و محمد مصدق بار دیگر گروه اقلیت را در مجلس شورای ملی احیا کردند.

فدائیان اسلام در ماجرای ملی شدن صنعت نفت هم فعال ظاهر شد. با ترور حاجعلی رزم‌آرا دیگر نخست‌وزیر محمدرضا شاه که به شدت با ملی شدن صنعت نفت مخالف بود، راه ملی شدن صنعت نفت را گشودند. ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ زمانی که اتومبیل رزم‌آرا جلوی مسجد امام (شاه سابق) توقف کرده بود و نخست‌وزیر برای شرکت در مراسم ختم آیت‌الله فیض از علمای معروف آن روزگار قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام بی‌درنگ از پشتِ سر با شلیکِ سه گلوله او را از پا درآورد و خود نیز توسط مأموران دستگیر شد.

آیت‌الله کاشانی همان زمان در مصاحبه‌ای گفت: «این عمل (ترور رزم‌آرا) به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه، عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد». ایشان در گفت‌وگوی دیگری خاطرنشان کرد: «… نخست‌وزیر مقتول در زمان حیات خود از منافع شرکت نفت جنوب و سیاست استعماری انگلستان به شدت حمایت می‌کرد چون عموم طبقات مردم ایران با تصمیم قطعی و خلل‌ناپذیری برای کوتاه کردن دست طمع سیاست استعماری نفت جنوب قیام کرده بودند، پافشاری رزم‌آرا برای مقاومت در مقابل افکار عمومی ملت ایران و حمایت از شرکت نفت باعث خشم شدید و عمومی مردم ایران گردید و جوانی غیور، وطن‌پرست و متدین از میان مردم ایران برخاست و نخست‌وزیر بیگانه‌پرست را به جزای اعمال خود رسانید…»

جمله تاریخی امام خمینی درباره کاشانی و مصدق

«این قدرت، ناشی از اسلام است. در زمان کاشانی- مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبه ‏های سیاسی جنبش قوی بود. در زمان کاشانی، هم به وی نوشتم و هم گفتم، که باید جنبه ‏های دینی را توجه کنید. نتوانستند و یا نخواستند. ایشان به جای تقویت جنبه‏ های دینی و به جای آنکه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند، خودشان سیاسی شدند؛ رئیس مجلس شدند، که اشتباه بود. من گفتم که باید برای دین کار کنند نه آنکه سیاسی بشوند.» /ایسنا

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا