اجتماعی

مرا به زور شوهر دادند/ تفاوت زندگی قدیم با امروز در چیست؟

خبرمهم: زندگی مادران و پدران ما منجر شد که سال‌ها در کنار هم باشند، اما چرا زوج‌های امروزی بعد از چند سال از هم جدا می‌شوند.

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «۱۴ سالم بود که به زور برادر بزرگم که حتی بابام که یه مرد مقتدر و دیکتاتوری بود رو حرفش حرف نمی‌زد، ازدواج کردم. پسره از یه خانواده کشاورز بود که سال آخر دبیرستان بود و مکانیک می‌خوند، تقریبا میشه گفت از یک خانواده رعیت بود و خواهر و برادر قد و نیمه قد داشت. یه عروسی ساده گرفتن و عازم خونه شوهر شدم، خونه شوهر که نه خونه پدر شوهر، چون همه تو یه خونه بزرگ زندگی می‌کردن، وقتی من رفتم تو اون خونه شاید دو یا سه تا فرش داشتن و بقیه خونه از گلیم بود.

من و خواهرم و زن دادشم قالی بافی می‌کردیم، وقتی خونه پدر شوهر رفتم به عنوان عروس بزرگ وظیفه داشتم که تمام کار‌ها رو انجام بدم، از جمله غذا پختن، لباس شستن، ظرف شستن، قالیبافی، بچه داری، حتی دوشیدن شیر گاو و گوسفند رو هم بعضی وقتا که پدر شوهرم نبود، انجام می‌دادم، البته این هم بگم که دو تا خواهر شوهر بزرگ داشتم که تو بعضی کارا کمکم می‌کردند.

تقریبا از ازدواجم دوسالی می‌گذشت که باردار شدم و خدا یه دختر بهم داد. بعد از اون جنگ شد و شوهرم عازم جبهه شد، همین باعث شد که دوری شوهرم هم به تمام کارهام اضافه بشه، شوهرم هر چندماه یکبار میومد و دو هفته‌ای پیشمون می‌موند و وقتی هم بود یا سر زمین کشاورزی بود یا دنبال کارهای جبهه و دانشگاهش، اما با این حال زندگی می‌کردم.

این هم بگم که چون خانواده شوهرم کشاورز بودن و زمینای کشاورزیشون برای خان ده بود، غذا‌هایی که می‌خوردن یا سوپ بود یا عدسی، کمتر پیش می‌اومد که برنج یا مرغ و گوشت بخورن، چون وضع مالی آنچنانی نداشتند و زمان‌هایی هم که شوهرم جبهه بود، از طرف سپاه و بسیج بسته‌های معیشتی می‌آوردن برامون. وقتی دیدم وضعمون خوب نمیشه، شروع کردم به فروش قالی‌هایی که بافته بودم، با این کار خواهر شوهرامم مشتاق شدن و تو بافت قالی کمکم کردن، با این کار درآمد خوبی داشتیم.

بعد از چند سال شوهرم تو شهر یه کار خوب پیدا کرد و رفتیم شهر. اونجا هم با دوتا بچه هم خانه داری می‌کردم هم قالی می‌بافتم. با فروش قالی‌ها تونستیم تو شهر یه خونه بخریم، خدا رو شکر درآمدم خوب بود، اما به خاطر شرایط کشورمون سختی زیاد داشتم، مادرشوهر بدجنسی هم داشتم که هر چی شوهرم درآمد داشت و نصفشو ازش می‌گرفت و برای دوا و درمون خودش خرج می‌کرد.

زمستونم که می‌شد کل فامیل‌های شوهرم میومدن کل فصلو تو خونه ما می‌موندن و من به خاطر احترامی که به پدر شوهرم و شوهرم قائل بودم هیچی نمی‌گفتم و می‌ساختم. سال‌ها گذشت، بچه‌هام بزرگ شدند و دانشگاه رفتند و ازدواج کردند و بچه دار شدند، اما با تمام سختی‌ها و رنج‌هایی که اینجا جای گفتنش نیست زندگی کردم و تنها نور امید من شوهرمو بچه هام بودند.»

این قسمتی از داستان زندگی زنی بود که ۴۰ سال از زندگی مشترکش با همسرش می‌گذرد و هنوز به عشق فرزندان و حالا نوه‌هایش زندگی می‌کند.

در مقایسه با زندگی قدیمی‌ها، زندگی‌های امروزی با وجودی که ماشینی شده و راحتی را برای جوامع بشری فراهم کرده است و سختی‌های گذشته را ندارد، به مویی بند است به طوری که با یک بحث کوچک، زن و شوهر‌ها قهر می‌کنند و کارشان به دادگاه‌ها و کلانتری‌ها کشیده می‌شود و اگر این بحث‌ها ادامه دار شود، ممکن است به جدایی زوجین برسد. به قول مادران و پدران دیروز بچه‌های امروزی نازک نارنجی شده‌اند و تحمل سختی‌ها را ندارند، این روزها زندگی زوجین با عشق و عاشقی آغاز می‌شود، اما ماندگاری و عمر این عاشقی‌ها نامعلوم است.

راحیل شمسایی روانشناس در رابطه با تفاوت زندگی‌های قدیم و امروزی اظهار کرد: در خصوص این موضوع که بسیار هم مورد توجه است می‌توان به موارد بسیاری اشاره کرد که شامل ظاهر افراد، روابط و رفتار آن‌ها می‌شود و دلیل آن هم این است که در زندگی مدرن، در گذار هستیم، بدین معنی که در اغلب مواقع آن طور که باید نمی‌دانیم که به سمت امروزی یا سمت دیروز در حرکت هستیم.

وی بیان کرد: دلیل آن هم این است که در جامعه کنونی چندین خانواده داریم که از آن جمله می‌توان به خانواده از هم گسسته (مادر یک طرف و پدر طرفی دیگر است) و پیوسته (پدر و مادر و فرزندان در کنار هم هستند و ارتباط خوبی با یکدیگر دارند) اشاره کرد و فیلم تلویزیونی “پدر سالار” نمونه‌ای از گذار در گذشته است که به آرامی، این مسأله را نشان داد، به صورتی که میان تمامی اعضای خانواده، عروس کوچک تابوی خانواده را از بین برد و شکل سنتی زندگی در کنار دیگر اعضای خانواده آن هم در یک خانه مشترک را نپذیرفت، چرا که زندگی مستقل، مورد علاقه او بود و در نهایت هم توانست، بزرگ خانواده را که پدر شوهرش بود، مجاب به پذیرفتن این کار کند.

این روانشناس تصریح کرد: در زندگی کنونی هم این شکل از زندگی وجود دارد و در حقیقت، زندگی افراد به شکل گذار نزدیک‌تر شده است و اگرچه خانواده‌ها به شکل سنتی و قدیمی دور هم جمع نمی‌شوند، اما به آن شکل گسسته هم نیستند، اما گاهی این گسستگی در برخی از خانواده‌های امروزی مشاهده می‌شود، به طوری که ارتباط آن‌ها پررنگ نیست و حتی سر یک سفره با هم غذا نمی‌خورند.

وی با اشاره به اهمیت نقش فضای مجازی در تغییر سبک زندگی‌های امروز و دیروز گفت: باید بپذیریم که فضای مجازی در سبک زندگی‌ امروزی تأثیر بسزایی داشته، به طوری که تا حد زیادی در زندگی حقیقی افراد نفوذ گسترده‌ای پیدا کرده و باعث شده است که گاهی تفکیک دو دنیای مجازی و حقیقی از یکدیگر دشوار شود و این را می‌توان حتی از نوع ازدواج‌های امروزی دریافت که بسیار متفاوت‌تر از گذشته است.

این روانشناس ادامه داد: یکی دیگر از تفاوت‌های زندگی امروز در مقایسه با گذشته، نوع پوشش افراد است که این تغییر تا حدی که برای فرد و جامعه آسیب زا نباشد طبیعی است، اما اگر قبح شکنی کند، می‌تواند پیامد‌های منفی به همراه داشته باشد و این را می‌توان در پوشش، رفتار و حرکات برخی از نسل‌های امروز مشاهده کرد که نمود آن در جامعه هم مشهود است.

شمسایی افزود: در حال حاضر، اغلب با جمله‌ای روبرو می‌شویم که بسیاری از نسل‌های دیروز روی آن تأکید می‌کنند و آن هم این است که ” ما قدیما پاهامون رو جلوی بزرگترمون دراز نمی‌کردیم” که این همان گذاری است که امروز به وضوح مشاهده می‌کنیم و این اگر به افراط کشیده نشود، نشانه بدی و خوبی مطلق نیست و صرفا مفهوم تغییر در سبک زندگی را نشان می‌دهد.

وی با اشاره به وجود حرمت‌ در زندگی‌های گذشته بیان کرد: در گذشته، نوع تربیت‌ها بسیار متفاوت بود و اعضای خانواده حفظ حرمت بیشتری داشتند، اما اکنون، تا حد زیادی تفاوت کرده است و حتی از آن رفتار دیکتاتورمنشانه بزرگتر‌ها نیز خبری نیست و این موضوع به خاطر تغییر دیدگاه‌ها و افزایش دانش و آگاهی افراد است، چون ذهنیت افراد بازتر شده است و در حقیقت، بزرگتر‌ها در مقایسه با گذشته به حرف‌های فرزندان و حتی کوچکتر‌ها اهمیت بسیار زیادی می‌دهند.

شمسایی تصریح کرد: به طور کلی، اغلب تفاوت‌های امروز و دیروز ناشی از تغییر سبک زندگی افراد و فرزند پروری است، به همین خاطر، شکل سنتی و دور هم جمع شدن خانواده‌ها در گذشته تا حد زیادی جای خود را به فردگرایی و شکل گیری خانواده‌‌های کوچک داده است که این موضوع به خاطر تغییر در نسل‌ها و تفاوت آن‌ها با یکدیگر است. /yjc

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

‫۱۸ دیدگاه ها

  1. باعنایت به نظرکاربرمحترم(لیلاخانم)کمی گذشت درزندگی وجنگیدن برای بقای ان بهتراززدن چوب حراج به سرنوشت اولادوابروی خانوادهاست….

  2. در قرآن ذکر شده زن می تونه برای تمام کارهایی که در قبال شوهر و فرزندش انجام میده به غیر از تمکین پول دریافت کنه
    حالا که ما از حقمون استفاده نمی کنیم همه تقصیر ها رو گردن ما نندازین
    زن باید قوی باشه تا جایی که شوهر خوبی داشته باشه و اونم وظایفش رو انجام بده
    این حرف من زن نیست حرف قرآن

  3. باز همه کاسه کوسه هارو سره زنا شکستید؟؟؟
    مردای امروزی ابرو بر میدارن سرخ آب سفیداب میزنن چه انتظاری از زنا دارید که بتونن به این جور مردایی تکیه کنن؟ زناهم میخان برا آیندشون یه نونی داشته باشن برید جای این روشنفکر بازیا موچینو از مردا بگیرید

  4. منم با نظر لیلا خانونم موافقم
    قدیم اگه طلاق کم بودیکی از دلیلاش این بود حتی مشکلم وجود داشت زن باید میسوخت و میساخت الان اینجور نیست
    درضمن اقا حسین چرا برچسب میزنین به ادما؟ پیامبر و امامای ما رفتارشون با خوانوادشون کجا و اکثر مردای ایرانی کجا !!!

  5. اونایی که میگن زنا قدیم تو سری خور بودن
    وظیفه زن و مرد طبق گفته پیامبر همینه
    فکر کردید خیلی روشنفکرید مردم غرب زده

  6. من موافق نیستم با این سبک زندگی چون خودم این نوع زندگی را تجریه کردم بیشترین اسیب ها را زن می بیند زندگی که به زن به صورت ابزاری می نگرد وبار تمام مشکلات بر گردن زن می افتد واطرافیان بسیار متوقع و پر مدعا میشوند

  7. سلام کسی منکر نیست اتفاقات از این دست نگرفته ویا نیفتاده ولی این داستان تناقض زیاد داره و کذب هستش
    به نظر میاد داره سیاه نمایی میکنه و دنبال هدفی هستش از این داستانها زیاد داره درج میشه و مشکوکه

  8. بنظر من زندگی قدیم آنقدر سیاه نبوده اگه بایک پیرزن صحبت کنی با آب و تاب از قدیم صحبت می‌کنه درسته سختی بوده اما سیاه نبوده حال با خانم های امروزی صحبت کنید ببینید کدام یک از زنگی لذت بردند یا می برند…..زنان قدیم فقط نیمه پر لیوان را می بینند و نام امروزی نیمه خالی لیوان را….

  9. یعنی الان شما اون سبک زندگی رو تایید میکنید؟؟؟؟
    آیا زن همیشه باید تو سری خور باشه و یه مرد به خودش اجازه ی زورگویی بده و خودشو در جایگاهی بدونه که براش تصمیم گیری کنه؟مگه یه زن خودش عقل نداره که برادرش براش تصمیم بگیره؟چون الان خانم ها نسبت به گذشته تا حدی تونستن از حقوقشون دفاع کنند و تن به این زورگویی ها ندن شاکی هستید؟ناراحتید که دیگه مثل چند سال پیش نمیشه انقدر راحت حق یه زن رو پایمال کرد؟عجب زمونه ای شده چون زیر بار حرف زور نمیریم محکومیم؟؟؟؟

  10. سلام .قدیمها بانوان از حق و حقوق خود آگاهی کمتری داشتند فکر می کردند خانمها باید تولید بچه کنند و در منزل کار می کردند متاسفانه بعد از فوت شوهر خوشیشان به پایان می رسید همان طور که مادر شوهر خودم این گونه شد بعد از فوت پدر شوهرم هیچ یک از ۶ پسر حاضر نشد ایشان را نگه دارد و هیچ مالی از پدر شوهرم نمانده بود که تامین مالی بشود بنده و همسرم به دادش رسیدیم .امروزه خانمها می خواهند آیندشان را بسازند و بعد از عمری به پای شوهر و بچه سپری کردن بی خانمان و آواره نباشند و این خیلی عالیه. دیگر دوران جهل بانوان سپری شده .

  11. کاملا با نظرتون موافقم،زن های قدیم هیچگونه حق و حقوقی نداشتن،مردا نصف زن ها زحمت نمی کشیدن،زن ها هم کار زن وهم کارمرد رو انجام میدادن،امروزه همه چی فرق داره زن ها حق زندگی کردن دارن نه کنیری،هرچندکه هنوز ارثیه نصف حساب میشه که با خودش یه مسیله است

  12. چرا سعی دارید دختر امروز را سیاه نمایی کتید. خب چرا نمیگید زن های قدیمی زیر بار هر ظلمی میرفتن ک زندگی میکردن. زندگی مردها چه در گذشته و چه در حال صد پله بالاتر و بهتر از زن و حقوق زن بوده.کاش کسی ک قلم به دست میگرفت. کاش کسی ک ایجاد فرهنگ در جامعه میکنه کمی انصاف داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا