به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «کرونا مثل منگنه شهروندان را در تنگنا قرار داده است؛ یک روی این سکه فشار اقتصادی است و روی دیگرش، انواع گرفتاریها. این طور مواقع عدهای یکراست سراغ دولت میروند و نهادها و ارگانهای مختلف را به چالش میکشند. قاعدتاً عدهای هم از آن طرف بام میافتند و همه مسئولیتها را به گردن مردم میاندازند. ما هم در این گزارش به مسئولیت اجتماعی شهروندان خواهیم پرداخت اما از این منظر که همواره در هر بحرانی مردم پیشتازتر از نهادهای دولتی و حاکمیتی بودهاند و چرا حالا در این شرایط سخت نتوانند از پس چنین مسئولیتی در قبال یکدیگر و در قبال جامعه و کشور خود برآیند؟
به اعتقاد اردشیر گراوند، جامعهشناس، مسئولیت اجتماعی یعنی مسئولیت تام برای حل مشکلات. از نظر او کسی نباید و نمیتواند از این مسئولیت شانه خالی کند؛ چراکه بدون در نظر داشتن چنین مسئولیتی، شیرازه اجتماعی از هم خواهد پاشید: «مردم توانایی مشارکت در حل مشکلات خودشان را دارند، یعنی در حوزه اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و حتی طبیعی میتوانند مشکلات را حل کنند. این درست است که دولت باید به وظایف خودش عمل کند اما این وظیفهمندی دولت به معنای سلب وظیفه شهروندان نیست. در حوزه بهداشت این وظیفه کف اخلاق و کف احترام به دیگری است یعنی رعایت پروتکلهای بهداشتی مثل ماسک زدن و رعایت فاصله اجتماعی. گاهی ممکن است نخواهیم موارد بهداشتی را رعایت کنیم و مدعی شویم که حق خودمان است و دلمان نمیخواهد برای سلامتی خودمان کاری کنیم اما اینجا حق فردی موضوعیت ندارد، مسأله «حق دیگری» است. این که یک نفر بگوید به شما چه مربوط من میخواهم بمیرم حرف کاملاً احمقانهای است، این کشتن دیگران است و قرار نیست یک نفر با مرگ خودش باعث ابتلا و مرگ دیگری بشود.»
آیا میتوان مسئولیت شهروندی را موضوعی جدا از مسئولیت دولت دانست؟ مثلاً میتوان گفت دولت هیچ ورودی نکند یا به بدترین شکل ممکن مسئولیت خود را انجام دهد اما شهروندان بدون توجه به این موضوع مسئولیت شهروندی و اخلاقی و انسانی خود را انجام دهند؛ به فکر مشکلات اقتصادی یکدیگر باشند، در غم یکدیگر شریک باشند و… . به گفته جامعهشناسان مسئولیت اجتماعی شهروندان و مسئولیت دولتها دو موضوع جدای از هم نیست و بدون در نظر گرفتن یکی، دیگری نیز مختل خواهد شد.
یعقوب موسوی، جامعهشناس، با اعتقاد بر این که مسئولیتپذیری یک امر مشترک بین مردم و دولت است، میگوید: «مسئولیت اجتماعی بویژه در شرایط همهگیری کرونا یک سیکل به هم پیوسته است. یعنی یک نظام به هم متصل که هم مردم وهم مسئولان را شامل میشود. انتظاری که از دولت میرود این است که سنجیده و دقیق و با مطالعه و استفاده از تجربیات دیگر کشورها جلو برود اما نقش و وظیفه مردم در قبال کرونا کمتر از دولت نیست بلکه شاید هم مهمتر باشد.
به لحاظ آموزههای دینی، اخلاقی و اجتماعی هر کسی مسئول صیانت از سلامت خویش است و خداوند به انسان توانایی محافظت از خود داده است. رعایت بهداشت فردی امروز مهمتر از گذشته شده و این نیاز به گفتن ندارد و همه باید به عنوان یک مسئولیت اجتماعی آن را رعایت کنند. بنابراین انتظار از دستگاه متولی بهداشت برای بهداشت فردی موضوعی غیر منطقی است؛ البته وزارت بهداشت در زمینه مبارزه با کرونا و ارتقای سلامت جامعه تلاش زیادی انجام میدهد و همین تعداد قربانیان کادر درمان برای درمان بیماران مبتلا به کرونا نشان از عزم پزشکان و پرستاران در این راه دارد و باید به آن افتخار کرد. اما این که اگر کسی سرما میخورد یا دچار تنگی نفس میشود وزارت بهداشت را مقصر بداند و مدعی شود که آنها باید مصونیت ایجاد میکردند یک انتظار بیهوده و غلطی است.»
موسوی در عین حال مسئولیت اجتماعی را مربوط به همه اقشار جامعه میداند و گوشزد میکند که این یک وظیفه اجتماعی است که کارگر تا تاجر و دانشجو و استاد و هنرمند و ورزشکار همه باید از خودشان مراقبت کنند: «استفاده از ماسک که مسئولان وزارت بهداشت بارها بر آن تأکید دارند یکی از راههای مراقبت است. نقش مردم در مقابله با این بیماری زیاد است. یک گام بلندتر این که آنها میتوانند با هدیه کردن یا نذر ماسک در ترویج فرهنگ ماسک زدن نقش داشته باشند. اگر اراده جمعی برای مقابله با کرونا باشد و مردم در این راه مشارکت کنند این بیماری خیلی زود به حاشیه میرود.»
اصغر مهاجری، جامعهشناس نیز ایده «امید اجتماعی» را راهکاری برای مسئولیتپذیری شهروندان میداند و معتقد است، اگر دولت امید به زندگی را بالا ببرد مردم به امید اجتماعی روی میآورند و مسئولیت پذیر هم میشوند: «مطالعات نشان میدهد وقتی مردم متوجه میشوند قرار نیست امید اجتماعی تحقق پیدا کند هر کسی به دنبال کشیدن گلیم خود از آب میرود. یعنی بهدنبال ظرفیتها و توانمندیهای فردی میروند و هر کسی مشکل خودش را حل میکند و به دیگری توجهی نمیکند. در این صورت جامعه دچار مشکل بزرگی میشود. امروز بسیاری از کارها از مسیر فردی انجام میشود؛ مثلاً کسی بدون توجه به مسئولیت اجتماعیاش با لایی کشیدن و سرعت رفتن تلاش میکند زودتر از دیگران به مقصد برسد. اما از طرف دیگر مردم باید به نکته ظریف هم توجه کنند و آن استفاده و ترویج الگوهای ایثار است. در روزهای سخت است که الگوهای ایثار به کمک ما میآیند. باید این الگوها را تقویت کنیم و دست در دست هم از این روزهای سخت عبور کنیم.»
در زمینه فشارهای اقتصادی و تورم فزاینده نیز همین تحلیل کاربرد دارد. گراوند مسئولیت اجتماعی شهروندان را در این زمینه در چند شاخه تعریف میکند و معتقد است باید در این برهه بیشتر از گذشته از کالای تولید داخل حمایت کرد: «اول این که به اندازه خرید کنیم، مسأله بعدی این که مناسب بخریم، یعنی چیزهایی بخریم که نیاز داریم و همین طور وظیفه بعدی مسئولیت اجتماعی شهروندان خرید محصولات داخلی است. قبول دارم که کیفیت محصولات خارجی گاهی اوقات از محصولات داخلی بیشتر است اما اگر از محصولات داخلی در این شرایط حمایت نکنیم چرخه اقتصادی با مشکل جدیتری مواجه میشود.»
او اعتقاد دارد لازم نیست به صورت آرمانی در فکر نجات جامعه باشیم بلکه همین که از احوالات نزدیکان خودمان و دوستان و همکاران مطلع باشیم و اگر نیازمند هستند دستشان را بگیریم در نهایت جامعه هم نجات پیدا خواهد کرد: «اگر قراراست چیزی برای خودمان بخریم خوب است که ببینیم دور و برمان هم اگر نیاز دارند، برای آنها هم خرید کنیم. در ایام محرم و صفر میتوانیم به جای غذای نذری مواد خشک غذایی را به دست اطرافیانی که نیازمند هستند برسانیم.»
مدارا و همدلی راهکاری است که یعقوب موسوی مطرح میکند ومعتقد است ایرانیها در طول تاریخ با همدلی از مشکلات بسیاری سربلند بیرون آمده اند: «متأسفانه شرایط کشور ما از جهاتی واقعاً خاص است. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که بهصورت متراکم و رو به افزایش معضلات خودمان را تولید و بازتولید میکنیم. توده مردم امروز یا بهدلیل تحریم یا ساختار بیمار اقتصاد، نوع مدیریت یک طرفه و فساد سیستماتیک در شرایط تلخ اقتصادی و اجتماعی به سر میبرند. در این شرایط مردم اعتماد لازم به نهادهای مختلف ندارند و به همین علت بیرون آمدن از این بحران کار بسیار دشواری است که جز با مدارا و فداکاری امکان ندارد. البته این اولین بار نیست که ایرانیها با این مشکلات مواجه میشوند … مردم ما در تاریخ از بسیاری از مرارتها و مصائب سربلند بیرون آمدهاند و این بار نیز با مسئولیت اجتماعی و کنار هم بودن سرافراز بیرون خواهند آمد.»
مهاجری هم همیاری و خیرات و کمکهای مؤمنانه را بهعنوان سرمایههای بزرگ فرهنگی میداند که مردم با این سرمایه بزرگ به کمک هم میآیند: «در طول تاریخ سرمایهای به نام همیاری و خیرات و کمکهای مؤمنانه در بلایایی مثل قحطی و بیماری همه گیر کمک ما آمده است. بنابراین هر جا دولت کم آورده دست به دامان مردم شده و مردم هم کمک کردهاند. این سرمایه خیلی مفید است و باید آن را از طریق سازمانهای مردم نهاد تقویت کرد چون این سرمایه یکی از گنجینهها و داشتههای خوب ما است.»/ایران