اجتماعیفرهنگی

مد جدید خواستگاری

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم،  حتما شما هم از مادربزرگ خود شنیده اید که وقتی سر سفره عقد نشست و خطبه خوانده شد، برای اولین بار توانست صورت همسرش را ببیند! از این مدل ازدواج های سنتی در اطرافمان و حداقل در فیلم ها به وفور دیده ایم اما امروز آنقدر سبک و سیاق ازدواج ها نسبت به گذشته متفاوت شده که بازار شوخی و خنده را هم در دنیای مجازی ‌ حسابی داغ کرده است! حتما شنیده اید که می‌گویند قدیم ها مراسم خواستگاری برای معارفه عروس و داماد به یکدیگر بود و امروز در این مراسم والدین دختر و پسر به هم معرفی می شوند! اوایل کنار آمدن با این نوع ازدواج ها برای والدین و حتی اطرافیانشان هم سخت بود اما حالا با گذشت چند سال از ازدواج های جدید، برخی خانواده ها با آن کنار آمده اند و البته برخی دیگر همچنان از موضع خود کوتاه نیامده اند و همچنان با انتخاب فرزندانشان مشکل دارند! اما این روز ها با سبک خاصی از خواستگاری ها مواجه هستیم که هیچ شباهتی به خواستگاری های مرسوم در کشورمان ندارد.

روند خواستگاری طی سال ها

تا همین دو دهه پیش خانواده داماد دختری از دوستان، آشنایان و فامیل برای پسر خود انتخاب کرده و به خواستگاری می‌رفتند و دخترو پسر برای بار نخست یکدیگر را در جلسه خواستگاری می‌دیدند. پس از آشنایی خانواده ها تصمیم می‌گرفتند دو طرف مدتی با نظارت آن ها در ارتباط با یکدیگر باشند تا شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کنند و در صورت داشتن تفاهم، مقدمات برگزاری مراسم جشن عقد و عروسی فراهم می شد.
کم کم با تغییر شرایط جامعه و وضعیت فرهنگی، مراسم خواستگاری نیز تحت تاثیر قرار گرفت و برخی جوانان همسر آینده خودرا از دانشگاه یا محل کار خود انتخاب می‌کردند. دختر و پسر در دانشگاه معاشرت کرده و از خصوصیات یکدیگر آگاه می‌شدند و پس از مدتی که از انتخاب خود اطمینان حاصل کردند، خانواده را درجریان تصمیم خود قرار داده و به صورت رسمی به خواستگاری می‌رفتند تا خانواده ها نیز با یکدیگر آشنا شوند؛ معمولا خانواده ها هم به تصمیم جوان خود احترام می گذاشتند و به گوشزد کردن نکات بسنده می‌کردند و اجازه انتخاب را به جوان می‌سپردند.
حالا اما در شرایطی قرار داریم که جوانان تمام سنت های گذشته را نادیده می گیرند و با به کارگیری روش های متفاوت برای خواستگاری فرهنگ غربی را پیشه کرده اند. بار ها عکس ها وکلیپ هایی در فضای مجازی منتشر شده است که نشان می دهد درشرایطی خاص، پسری جلوی پای دختری زانو می زند و با تقدیم حلقه ای، از او خواستگاری می کند. در این نوع خواستگاری خانواده به طور کلی حذف می شود و پدر و مادر مثل مهمان به مراسم ازدواج فرزندانشان دعوت می شوند. فارغ از تائید یا تقبیح این موضوع باید دید چرا جوانان به این نوع خواستگاری هاگرایش پیدا کرده اند و از طرف دیگر چرا چنین مسائلی که تا این حد از فرهنگ ما دور است مورد توجه جوانان قرار گرفته است

شکاف سنت و مدرنیته

امیر محمود حریرچی، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این خصوص گفت:« سنت ها نمی توانند خودشان را با شرایط جدید تطبیق بدهند اما یک واقعیت وجود دارد آن هم این است که در یک جامعه سنتی هر آن چه که مخالف سنت باشد محکوم به شکست است چون اصطلاحا بد اخلاقی هایی را در جامعه پدید می آورد به این دلیل که سنت ها در یک جامعه سنتی ارزشمند هستند و هر چیزی که جدید وارد جامعه سنتی می شود مورد پسند جامعه قرار نمی گیرد. در گذشته که خواستگاری ها به صورت سنتی اتفاق می افتاد ما در جامعه کاملا سنتی به سرمی بردیم بنابراین خروج از چارچوب های سنت قبیح محسوب می شد.
کم کم جامعه سنتی ما با فشار نسل های جدید به سمت مدرنیته قدم برداشت اما همچنان خیلی از سنت ها در جامعه پر رنگ بودند و همین موضوع سبب شد در دوران گذار از جامعه سنتی به مدرنیته باقی بمانیم. هر چقدر که این دوران گذار طولانی تر می شود شکاف بین نسل قدیم و نسل جدید هم بیشتر می شود تا جائی که امروز می بینیم تفکر نسل قدیم همچنان بر ازدواج های سنتی تاکید دارد ولی جوانان امروزی ما حتی سبک و سیاق خواستگاریشان را هم تغییر داده اند چه برسد نوع انتخاب و شروع زندگی مشترک.»

ژست های روشنفکری

او در ادامه تاکید کرد:«باید به این موضوع توجه داشته باشیم که این شکاف بین نسلی مشکلات اساسی را در خصوص ازدواج جوانان رقم زده است چون باعث شده تا جوانان از تجربیات و تفکر خانواده برای انتخاب خود استفاده نکنند. یکی از بزرگترین آسیب هایی که این موضوع ایجاد می کند افزایش نرخ طلاق است که این روزها با آن مواجه هستیم. در عین حال روشنفکر نمایی و ژست روشنفکری موضوع دیگری است که این روز ها مد شده و جوانان به هر طریقی سعی دارند بگویند که ما انسان‌های روشنفکری هستیم. همه این ها در کنار هم آفت یک زندگی مشترک هستند. وقتی مسائلی وارد یک جامعه می شود باید مورد مقبولیت قرار بگیرد تا تبدیل به عرف شود وقتی مسئله ای وارد جامعه می شود و مورد مقبولیت عموم جامعه قرار نمی گیرد تبدیل به نا هنجاری شده و کسانی که این کار را انجام می دهند به شدت از طرف جامعه تقبیح می شوند.»

آفت زندگی های مشترک

او تاکید کرد:« در کشور ما این موضوع ثابت شده است که بدون حمایت خانواده ، امکان ندارد که یک خانواده جدید بتواند شکل بگیرد و روی خوشبختی به خودش ببیند. باید حتما جوانان از تجربیات پدرو مادر استفاده کنند تا بتوانند موفق عمل کنند. از طرف دیگر ما بسیاری از مسائل مهم را رها کرده ایم و چسبیده ایم به مسائل حاشیه ای، جوانان ما هنوز بلد نیستند که چگونه
برای شناخت بیشتر از یکدیگر ارتباط موثر داشته باشند، بدون هیچ شناختی فقط به دلایل مسائل احساساتی وارد یک زندگی زناشویی می شوند و نتیجه اش جز طلاق نیست. وقتی خانواده ها در روابط زناشویی نا دیده گرفته شوند عقلانیت و منطق از آن ازدواج دور می شود و تنها احساس باقی خواهد ماند. در این شرایط بعد از مدتی احساسات کم شده و دو طرف سرد می شوند و یک زندگی منطقی باقی می ماند که هیچ عقلانیتی در آن نخواهد بود. تا همینچند سال پیش مد شده بود که اعضای بدن مرد را مهریه زنمی کردند! این مسئله کاملا بر گرفته از احساسات بود و هر روز هم در حال رواج بود و تنها قانون و ممنوعیت توانست از ادامه این روند غیر عقلانی جلوگیری کند، مهریه های نجومی و خاص که معمولا غیر منطقی هستند همگی برگرفته از احساساتی هستند که عقلانیت در آن نیست و اینجاست که جای خالی خانواده ها احساس می شود. زندگی که خواستگاری اش از زانو زدن مرد جلوی زن در کوه و دره اتفاق بیفتد و این طوری دو طرف یکدیگر را نامزد خود بدانند و بعد از مدتی هم بدون مشورت با خانواده شان تصمیم به ازدواج بگیرند و خانواده هم مثل مهمان در مراسم ها حضور پیدا کنند، مهریه زن را هم همانقدر فانتزی و لاکچری اسکناسبه اندازه ارتفاع دماوند در نظر بگیرند معلوم است که نتیجه اش چهمی شود! این نوع رفتار ها و ژست های روشنفکری آفت زندگی هایمشترک است.»/آفتاب یزد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

‫۷ دیدگاه ها

  1. به نظر من اصلا زانا زدن جلوی زنی که قراره کل زندگیتو بریزی پاش هیچ مشکلی نداره و نباید مثل داعشی ها رفتار کنیم و بگیم فقط دین فرهنگ وطرز فکر ما درسته (مثال میزنم) مثلا من دلم میخواد اصلا تم عروسیمو به روش آفریقایی بگیرم به کسی چه فرهنگشونو دوست دارم البته این یه مثاله خیلا دوست دارن به روش غربی این کارو بکنن ولی یه چیزو خوب میدونم یه ادم مستقل هیچ وقت منتظر نمیشه کسی براش تصمیم بگیره خودش حق داره انتخواب کنه به نظر من مقاله شما پوچ و بی ارزشه

      1. برو خودتو خار و خفیف کن و زانو بزن. مگه من پسر برده ام جلوی یه دختر زانو بزنم بهش التماس کنم بیاد با من ازدواج کنه؟؟

  2. ایرانی بودن یعنی ۷۰۰۰هزار سال تمدن هیچوقت خودت رو با یک غربی مقایسه نکن
    با وضعیت جدید مردوم اینهایی که شما گفتید با توافق قابل قبوله
    ولی سنت شکنی اصلا چهره خوبی ندارد

  3. البته که ازدواج های غربی خیلی راحت تر و بی دردسره، نه پافشاری برروی مهریه و صداق و شیربها هست نه پافشاری بر روی تهیه خونه و ماشین و تجملات …. اما در غرب برای امر ازدواج شناخت افراد هم نسبت بهم کامل تره. مثلا در کشورهای غربی ازدواج فقط و صرفا برای رهایی از نیاز و غرایز جنسی یا برای رسیدن به استقلال نیست بلکه افراد به دنبال آرامش و حس خوب درکنار هم هستند که ازدواج میکنند، بیشتر ازدواج های واقع شده در ایران پس از مدت کوتاهی به طلاق و جدایی می رسه. بیشترخانوادههای سنتی تمایل به کوتاه کردن زمان آشنایی و حتی نامزدی جوانان دارند. نتیجه ازدواج بدون شناخت و با هدف صرفا رفع نیاز و تولید مثل و فرزندآوری میشه بچه های طلاق و زنان و مردان شکست خورده از ازدواج و افسرده! اول باید در ایران هدف از ازدواج و تشکیل خانواده مشخص و روشن بشه بعد درمرحله بعد ازدواج راحت و ساده برگزار بشه که به طرفین فشار نیاد. زمانی که خانم از روی ترس از آینده مهریه بالا در نظر میگیره و آقا برای رسیدن به مقصودش بدون فکر و منطق و از روی دیدگاه سطحی تصمیم به ازدواج میگیره و تن به هر کاری میده تا با فرد منظور نظرش ازدواج کنه نه این آقا و نه اون خانم هدف از زندگی مشترک رو درک نکردن، در کشورهای غربی تمامی تکالیف و حقوق انسانها در قالبهای مختلف از همان سنین کودکی در مدرسه برای کودکان و نوجوانان ترسیم و تفسیر میشه. احترام متقابل و درک این نکته که هر دو خانم و آقا انسان هستند و همدیگه رو کامل خواهند کرد و درک مفاهیم بشری که بهشون آموزش داده میشه کمک میکنه که به شناخت بالابرسند و بفهمند و بدانند که از زندگی مشترک چه چیزی میخواهند. این مسایل در ایران بی اهمیته. هیچ خانم یا آقایی از کودکی آشنا به حقوق و تکالیفش نیست و در نتیجه هدفش از زندگی مشخص نخواهد بود. در ایران ازدواج از سوی برخی خانمها جنبه تجارت و جبران نداشته ها در منزل پدری است و برای آقا هم صرفا همسرش برای ارضای نیاز و کسی که در خانه پرستار فرزندان آینده و در حکم شخصی که باید بپزد و بشوید و به امور منزل رسیدگی کند… ما کجا و غربی ها کجا؟! زمانی که هنوز درکی از مفاهیم حقوق بشری نداریم و به حقوق هم تجاوز میکنیم…البته که شناساندن این مفاهیم هم به تربیت فرزندان از همان سن کودکی در خانه و خانواده بستگی دارد و هم به دولت و آموزش و پرورش افراد به عنوان سردمداران سیاسی و دولتی. ازدواج با مشاوره یک روزه قبل از ازدواج و خواندن دو کتاب درست زمانی که در شرف ازدواج هستند کافی نیست. چون نهادینه نشده است

  4. شاید دلیلش اینه که پدر مادر ها خیلی سخت گیری میکنند تو ازدواج و بیشتر از فرزندان درگیر مادیات و چشم و هم چشمی شدن!خواستگاری،نامزدی،عقد،جهاز برون،عروسی و…. همه اینا فقط و فقط سدی در هزینه برای ازدواج آسونه و چه خوبه آدم ازدواج های ساده رو از غربی ها یاد بگیره اینقدر بریز و بپاش نکنه واسه نشون دادن مثلا خوشبختیش !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا